موضوع اصلی رمان ضماد
نبات ملکزاده، دختر بیستسالهای با قلبی مهربان و روحی لطیف، در دل روستایی کهن و سنتی قد کشیده؛ جایی که کمتر کسی پایش به دانشگاه و شهر باز شده، اما او برخلاف جریان آب، راهی شهر میشود برای ساختن آیندهای روشن. در سوی دیگر، خاقان ایزدی ایستاده،فرزند ارشد مرحوم جهانگیر ایزدی، مردی مغرور، مرموز و بهغایت جذاب؛ ...