همه لرزش دست و دلم از آن بود
که عشق پناهی گردد
پروازی نه
گریزگاهی گردد
آی عشق! آی عشق!
چهره آبی ات پیدا نیست
و خنکای مرهمی بر شعله ی زخمی
نه شور شعله بر سرمای درون
آی عشق! آی عشق!
چهره سرخ ات پیدا نیست
غبار تیره ی تسکینی بر حضور وهن
دنج رهایی بر گریز حضور
سیاهی بر آرامش آبی
و سبزه برگچه بر ارغوان
آی عشق! آی عشق!
رنگ آشنایت ...
در رمان آخرین غروب پاییز به قلم شبنم اعتمادی می خوانیم:
باران دختری ۲۶ ساله؛ که به خاطر مشکلات و اختلافات عمیقی که با خانواده اش داره به اجبار از اونها جدا میشه و برای کار؛ساکن شهر دیگهای میشه.
دلیل این اختلافات هم مشکلات و اشتباهات بزرگیه که توی سن ۱۶ سالگی انجام داده…اشتباهاتی که مسیر زندگیشو عوض میکنه و اونو ...
سردار یه خلافکار خشن و بداخلاقه که با هیچ کس رابطه نداره و همیشه تو عمارت خودش تو خلوت زندگی میکنه. اون از لمس کردن و لمس شدن متنفره و این باعث شده تو تمام عمرش هیچ زنی رو وارد زندگیش نکنه و تو هم صنفاش به عنوان یه مرد باکره شناخته شده.
و کلی شایعه پشتشه. تا اینکه افسون ...
شروع رمان اوهام عاشقی از همخانگی زنی متاهل اما متارکه کرده با پسری هست که شب عروسیش فرار کرده، در تمام مدت همخانگی این دو نفر هیچ قانون و تابویی رو زیر پا نمی ذارن با اینکه عشق در سینه اشون پنهان شده اما به هم کمک می کنند از روابط سمی و خطرناک نجات پیدا کنند تا بهم ...
داستان رمان بازی خصوصی در مورد کودک همسری هست که بنا برسنت ها رخ می ده ، چون پسر کوچکتر خان پسری نداشته برای اینکه نسل و اسم و رسم از بین نره، دخترشو (حوا) در یازده سالگی به عقد نوه بزرگ خان (صارم) درمیارن اما چند روز بعد عقد عروس خان دخترِ تازه عقد شده اشو می دزده ...
قرار نبود بهخاطر اشتباه برادرم، فرشید، من پاسخگو باشم؛ اما شدم. یزدان پناهی برای انتقام از اون، با آبروی من بازی کرد؛ اما خبر نداشت گندی که داره هم میخوره؛ پای جفتمون رو تا ته دنیا اسیر این ماجرا میکنه. این وسط اونی که تقاص میداد، فرشید نبود؛ من و یزدان بودیم.
***
دارایی کمی نیست در دنیا!
اینکه امید داشته باشی ...
داستان زندگی دختری مستقل و ساده به نام بتی معززی را روایت می کند که با رویاهای بزرگی که در سر دارد اما دستفروش خطوط مترو است ، با اتفاقی به یک شرکت مجلل طراحی لباس و مد راه پیدا می کند، دختر پر جنب و جوشی که سعی در پی بردن به رمز و راز برادران ملک آرا ...
رمان پادشاهی گناه روایتگر زندگی دختری به نام جین است که برای شرکت در مراسم ازدواج خواهرش به قلعه خاندان ماریس میره. خاندانی که در زمینه فولاد یکی از سر شناس ترین تجار هستند.
اما خیلی زود متوجه آدم های متفاوت درون قلعه و نیت های عجبی هر کدوم میشه…
باند مافیایی که پشت نقاب متشخص سرمایه گذاری مخفی شده و ...