موضوع اصلی رمان ایلان :
سرگذشت دختر پرستاری که دنبال انتقام برای خونخواهی پدر و مادرش است و تبعات آن.
مقداری از متن رمان ایلان :
یه کت تک خاکستری رنگ به تن داشت. از توی عکس، پیرهن آبی رنگ زیرش به خوبی معلوم بود و با شلوار لی تیپ منحصر به فردی خلق کرده بود..
_ اینم پسر دومش.. آروین کاویان! چهارچشمی ...
موضوع اصلی رمان عشق خاکستری
رمان عشق خاکستری سرگذشت دختریه که با رفتن به یه مهمانی اشتباه بدون هیچ شناختی وارد دنیای روابط نامتعارف با جهت گیری سلطه گری میشه . BDSM .
جایی که با مردی مرموز آشنا میشه، مردی که قرار داد های کاریش تو کلوپ های شبانه بسته میشه و رئیس شرکت واردات محصولات جنسی و نامتعارفه!
مردی که ...
رمان هانا و شیخ
خلاصه رمان هانا و شیخ
رمان هانا و شیخ، عثمان یک مولتی میلیاردر مصری، عاشق خواهر کم سن شریک آمریکائیش میشه.
دختری که تازه هجده ساله شده اما عثمان میخواد هانا رو جذب خودش کنه تا مادر وارث آینده عمارت احد باشه حالا به هر قیمتی که شده! حتی با وجود مخالفت پدر هانا یا سنگ اندازی های ...
موضوع اصلی رمان خیزران :
رمان خیزران داستان دختریه که بعد از ده سال که از فرار تو شب عروسیش می گذره، کنار خیابون با همسر سابقش رو به رو می شه…
مقداری از متن رمان خیزران :
نگاهم و با چندش از آب دهنش که بالش و خیس کرده بود گرفتم و صدام و بردم بالا:
– هوی یارو.. پول من و ...
موضوع اصلی رمان آناهیتا باران کن
به وجود آمدن چالش در زندگی آناهیتا پس از خواستگاری …
پیام های رمان آناهیتا باران کن
برای زندگی کردن باید جنگید. در چنین جنگی باید بعضی از آدم ها را از زندگی حذف کرد؛ حتی اگر خاطرات خوشی را با آنها سهیم بودیم و در عوض، بعضی از آدم ها را نیز باید بخشید. حضور ...
موضوع اصلی رمان وداع آخر :
تفاوت فرهنگی دو زوج و توقعاتشون از هم.
مقداری از متن رمان وداع آخر :
ماگ چایش را سر میکشد و تفاله اش را میگذارد… برگه ی زیر دستش را میگیرد و با دقت اعداد را محاسبه میکند… شماره ها یکی پس از دیگری از نوبت شمار خوانده میشوند و او هر بار میان حساب و ...
موضوع اصلی رمان دختر خوب :
رمان دختر خوب سرگذشت زنیه که در صفر ترین حالت ممکن زندگیش هست و از اون نقطه صفر خودشو به جایگاهی می رسونه که همه براش سر تعظیم خم می کنند.
مقداری از متن رمان دختر خوب :
سعی می کرد بهم نگاه نکنه، پوزخندی زدم، برای من این حرکات معنی نداشت، به نظر من داره ...
موضوع اصلی رمان پادساعتگرد :
عشق و خیانت
مقداری از متن رمان پادساعتگرد :
شانه ای بالا انداخت: من از این زنهایی نیستم که بابت اندامم قید مادر شدن رو بزنم نجم، من دوست دارم تو پدر بچه ی من باشی و من مادر فرزندی از تو! این ثمره ی عشق پاک و مقدس ماست قطعا!
ـ نگفتی چند مرتبه!
ـ دوست دارم بچه ...