موضوع اصلی رمان زهار
یه مرد، یه کینهی قدیمی... و یه دختر که چیزی از بازی نمیدونه! سردار، مرد ۳۱ سالهای که برای انتقام اومده، دلش با معصومیت آهو میلرزه یا نه؟ وقتی ناموس وسطه، همهچی خطرناکتر میشه. ببین چطور یه تلهی بیرحمانه قراره سرنوشت چند نفر رو برای همیشه عوض کنه...
مقداری از متن زهار
سردار نفسی میگیرد و هوای سحرانگیز را ...
موضوع اصلی رمان شوگار
من داریوشم... خانزادهای که برای یافتن دختری نقابدار، وجببهوجب این شهر را زیر پا گذاشتم. همان دختری که روزی نزدیک بود زیر سُمهای اسبم له شود... و حالا با آن چشمهای سیاهِ بیقرارش، خواب را از چشمانم ربوده است. آن لعنتی، از من مردی بیخواب و بیقرار ساخته؛ مردی که با حسهای سرکوبشدهاش، آماده است زنجیر از ...