دانلود رمان حرارت تنت از کوثر شاهینی فر

دانلود رمان حرارت تنت از کوثر شاهینی فر

موضوع اصلی رمان حرارت تنت

نهان ارگان، دختری که در ترکیه بزرگ شده، روزهای سختی را پشت سر می‌گذارد. وقتی پدرش به خاطر بدهی راهی زندان می‌شود، مادرش تصمیم می‌گیرد برای پرداخت بدهی‌ها، او را به عقد مردی درآورد که خودش همسر و زندگی دارد. اما نهان با کمک برادرش درست شب عروسی فرار می‌کند؛ بی‌خبر از اینکه فقط چند قدم آن‌سوتر، سرنوشت تازه‌ای در انتظار اوست… در سوی دیگر، مسیح گرفتار دختری شده که ادعا می‌کند از او باردار است. آبرویش را به بازی گرفته و او را مجبور به ازدواج کرده، در حالی که مسیح هیچ چیزی از آن شب به خاطر نمی‌آورد. برای پایان دادن به این ماجرا و حفظ آبروی خانواده، تصمیم به ازدواج می‌گیرد، اما درست روز عروسی، دختر غیبش می‌زند. حالا مسیح مانده و مجلسی پر از مهمان، آبروی حاجی و عروسی‌ای که هیچ‌وقت برگزار نشد…

مقداری از متن رمان حرارت تنت

کسری با خنده بیرون میره و ساغر جاش رو پر میکنه… با کمک ساغر میز رو میچینیم… مامان ماهی باهاش گرم گرفته و گاهی از خودش و خانواده ش می‌پرسه… ساغر با خجالت جواب میده. از جای خالی خانواده ش کنارش و از برادر معتادش… از شوهر اولش و اجبار خانواده ش برای ازدواج با اون و تا طلاقش… شاید تصویر ناخوشایندی داشته باشه… شاید برای اولین بار توی ذوق مامان ماهی بخوره اما دروغ نیست… همین که دروغ نیست خوبه… به حال ساغر غبطه می‌خورم… – الان غرق میشیم! جا می‌خورم و سمت مسیح که کنارم ایستاده برمیگردم. خودش خم می‌شه و شیر آب ظرف شویی رو می‌بنده و میگه: خیلی وقته آخرین ظرف رو گذاشتی ظرف شویی… به عقب برمیگردم. مامان ماهی دستای ساغر که روی میز آشپزخونه س رو گرفته و با دلسوزی به حرفاش گوش میده… کسری هر از گاهی از روی اپن راست و چپ خم میشه

تا نتیجه‌ی حرفا رو توی صورت مامان ماهی ببینه… خوب که متوجه می‌شم کسی حواسش به ما نیست به مسیح نگاه میکنم و میگم: – ببخشید، حواسم نبود! – کجا بود؟ گنگ نگاش میکنم که باز میگه: حواست کجا بود؟! آب دهنم رو قورت میدم و میگم: کنار بچه‌ای که وجود نداره و همه فکر میکنن که وجود داره… ساغر خوش شانسه چون دروغ نمیگه! مسیح لبخند کجی می‌زنه و خم میشه، بیخ گوشم میگه: همه چیز درست میشه! منظورش رو نمیفهمم و صدای مامان ماهی میاد: خوش می‌گذره مسیح خان؟! کنایه می‌زنه و با شیطنت و ابروهای بالا داده به مسیح نگاه میکنه… مسیح قافیه رو نمی‌بازه و میگه: دارم با زنم لاس می‌زنم، قراره بد بگذره؟! چشمای ساغر گشاد میشه و من سرخ میشم… مامان ماهی مبهوت می‌مونه و مسیح به من چشمک می‌زنه و از آشپزخونه بیرون میره… هر سه شوک زده‌ایم بابت این همه بی‌پروا و پررو بودن مسیح!

تند سمت گاز میرم و چای رو می‌ذارم دم بکشه… ماهی – ینی قشششنگ حیا رو خورده، یه آبم روش! همین موقع کسری به آشپزخونه میاد و میگه: مامان زنگ زدی عمه؟ ماهی هول بلند میشه و میگه: خاک به سرم، اصلا یادم رفت… برم یه زنگ بزنم… بیرون میره و کسری چشمکی حواله م میکنه و میگه: – نه که دامادش علیل و ذلیل گوشه‌ی بیمارستان افتاده و از سمت دیگه مسیح بابت درگیری ازش شکایت کرده و زنشم داد خواست طلاق داده و فردا نوبت دادگاه داره و نمی‌ره تا حاضر بشه… بعد چون از مسیح می‌ترسه بره و بگه یسنا رو طلاق نمیده… برای همین بالاخره مامانم باید زنگ بزنه حال خواهر شوهرش رو بپرسه! وا رفته از این همه چیزی که شنیدم خیره به کسری موندم که ساغر میگه: مسیح اونو زده، اون رو تخت بیمارستانه بعد مسیح رفته شکایت؟ کسری – حضور یه پارتی دم کلفت این جور وقتا و از همه مهمتر ترس بی‌اندازه‌ی نادر

از مسیح بی‌تاثیر نیست (با صدای آروم) خانوم خوشگلم! نیش ساغر شل میشه و میگه: دیوونه! ساغر – ععع، کسری نهان! کسری سمت من برمیگرده که پوفی می‌کشم و باز سمت گاز برمیگردم و میگم: عینه داداششه! من حتی از دیروز و ماجرای نادر و بحثش با مسیح سوالم نکرده بودم! بالاخره بعد از دور همی و چای و میوه میل کردن مامان ماهی و بابا کمال برای رفتن بلند میشن… کسری توی سرویس بهداشتیه و ساغرم داره استکان‌ها رو آب میکشه… منو مسیحم از جا بلند میشیم که کمال میگه: – شانس آوردی دیشب نیومدی خونه، اونقدر شاکی بودم ازت که قطعا دعوامون میشد! تند میگم: حالم بد شد دیروز فقط. ینی… ینی مقصر مسیح نبود! مامان ماهی لبخند میزنه و میگه: طبیعیه عزیزم، بار شیشه داری… باز لبخند روی لبم یخ می‌زنه… مسیح حال و هوام رو می‌فهمه.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
نهان ارگان، دختری که در ترکیه بزرگ شده، روزهای سختی را پشت سر می‌گذارد. وقتی پدرش به خاطر بدهی راهی زندان می‌شود، مادرش تصمیم می‌گیرد برای پرداخت بدهی‌ها، او را به عقد مردی درآورد که خودش همسر و زندگی دارد. اما نهان با کمک برادرش درست شب عروسی فرار می‌کند؛ بی‌خبر از اینکه فقط چند قدم آن‌سوتر، سرنوشت تازه‌ای در انتظار اوست... در سوی دیگر، مسیح گرفتار دختری شده که ادعا می‌کند از او باردار است. آبرویش را به بازی گرفته و او را مجبور به ازدواج کرده، در حالی که مسیح هیچ چیزی از آن شب به خاطر نمی‌آورد. برای پایان دادن به این ماجرا و حفظ آبروی خانواده، تصمیم به ازدواج می‌گیرد، اما درست روز عروسی، دختر غیبش می‌زند. حالا مسیح مانده و مجلسی پر از مهمان، آبروی حاجی و عروسی‌ای که هیچ‌وقت برگزار نشد…
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: حرارت تنت
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی
  • نویسنده: کوثر شاهینی فر
  • ویراستار: به بوک
  • تعداد صفحات: 506
  • حجم: 3 مگابایت
  • منبع تایپ: به بوک
لینک های دانلود
  • Admin
  • 18 بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
ورود کاربران

درباره ما
به بوک
دانلود رمان, رمان, دانلود رمان عاشقانه, رمان عاشقانه, دانلود رمان کل کلی, رمان جدید, رمان ایرانی, رمان بوک, دانلود رایگان رمان بدون سانسور pdf
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
hacklink |
casino siteleri |
en iyi bahis siteleri |
casino siteleri |
casinolevant |
deneme bonusu |
casinolevant |