دانلود رمان تقابل از الف کلانتری

دانلود رمان تقابل از الف کلانتری

موضوع اصلی رمان تقابل

داوود با قدم‌هایی خسته و دلی شکسته، در جستجوی راهی برای التیام دردی است که به جانش افتاده است. قصه غصه‌هایش او را به مردی سرسخت تبدیل کرده که با دنیا در نبرد است و در این میان، به قیمت سوختن عزیزترینش، عزیز دیگری را در آتش انتقام سوزانده است…

مقدری از متن رمان تقابل

نازنین نفس عمیقی گرفت و هوا را عطر تن داوود پر کرده بود. جدی اما زمزمه‌وار لب زد: _ به دلش خط بندازی، همه دنیا رو روی سرت خراب می‌کنم… ضرب گرفته بود قلبش، نبض گرم می‌زد میان مویرگ‌های تنش. زنی که مرد را به آسمان ببرد، جایی میان ابرها برای خود مهیا کرده است. دل مرد بند غرورش است و اگر راه فتحش را پیدا کردی، کافی‌ست صعودت به شرط زیرپا گذاشتن اوی همیشه پررنگ در زندگی‌ات؛ نباشد. _ حیف شب موندگار نیستم وگرنه جبران می‌کردم نبود دیشب خانم رو. _ خونه رو ازت نگرفتن. داوود تک‌خنده‌ای زد، زبان نازنین به کار افتاده بود پس حالش رو به بهبود بود. ضربه‌ای به در خورد و صدای سبحان آمد: _ بیام تو یا باید چنار شم بمونم پشت در؟ نازنین خواست بلند شود که دست داوود سفت پهلویش را گرفت و اجازه‌ی ایستادن و دور شدن نداد. _ بیا تا خودتو همون پشت در، از تو نخوردی! سبحان با شوق وارد شد و در را بست.

اول به دست داوود نگاه کرد و بعد چهره‌ی سرحال نازنین: _ دیگه کم مونده بود با بابات برم مغازه‌ش، سه ساعت مخ حاج باباتو خوردم. وقت کردی، زنگ بزنی حالشو بپرسی. با چشم‌های باریک شده حرفش را تکرار کرد: _ اگه وقت کردی! نازنین هنوز میان ابرها سرریز می‌کرد و داوود اولین بار سرکوت پیش‌قدم کرد و به سبحان جوابی نداد. _ شما زنا دیگه چه موجوداتی هستین! چی کارش کردی زبون تو دهنش نمی‌چرخه؟ داوود گفت: _ زن بگیر که بدونی چی کار می‌کنن. _ خیلی کارا بلدن، منم خیلی بلدم؛ دو حرکت یادتون بدم؟ _ آره خب راست میگی، حالا کی عمو می‌شم؟ _ به وقتش، برو ببین مامان چیزی لازم نداشته باشه. سبحان دست به کمر و با چشم‌های لوچ شده داوود را مخاطب قرار داد: _ هنوز کار دارین مگه؟! چه روده‌درازین شما دو تا! نصفشو سانسور کنین و بذارین واسه خونه. شاید هم هنوز از رسمیت درنیومدین.

داوود با حرکت ابرو به او مسیر در را نشان داد و سبحان لب‌هایش را جمع کرد و رفت. _ نازی؟ _ بله؟ _ یه کم خسته‌ام، اشکال نداره بخوابم؟ تا الان نخوابیدم. نازنین از او فاصله گرفت و با جدیت پرسید: _ چرا نخوابیدی؟ داوود با دست سرش اخم میان ابروانش را از بین برد، یک بار به جایی بر نمی‌خورد اگر آنچه در دلت می‌گذرد را به زبان بیاوری: _ به سرکار خانم فکر می‌کردم. _ واقعاً؟ _ حالا بخواب. _ پرید خانم خانما! این بار نازنین خندید و داوود به تماشای مرواریدهای کنار هم ردیف شده‌ی او که پنهان بود در صدف دهانش پرداخت.  نازنین اوهام را بررسی کرد و نگاه مصمم داوود را دید. ناچار چادرش را روی لبه‌ی صندلی گذاشت و کفش‌هایش را نزدیک تخت در آورد. با کمک داوود، خود را بالا کشید و از روی پای راستش رد شد و جای خالی را پر کرد.  _ کیف و حالش به دستور دادنه وگرنه چشم سفیدی زنمو چطور کنترل کنم؟! _ من چشم سفیدم؟

_ ای بگی نگی، جات همچینم خالی نیست. _ حالا چه جوری می‌خوای بخوابی؟ _ من کی حرف از خوابیدن زدم؟ نازنین سرش را به زحمت چرخاند و با داوود چشم در چشم شد: _ نگفتی؟! _ گفتنشو که گفتم ولی اون مال قبل بود. چشمام الان شدن پروژکتور، دیگه خواب جوابگو نیست. _ پس چی جواب می‌ده؟ دو سه دقیقه ای بیشتر نگذشته بود که سبحان پیدایش شد، به آن دو نگاهی کرد و لب هایش به لبخندی مزین شد. دعا کرد که زندگی شان روبراه تر شود و دل شان خوش تر، ماهرخ هم خوب بود و او باز هر دویشان را داشت. _زن داداش؟ دختر مگه خواب اصحاب کهف رفتین؟ برم سیصد و نه سال بعد بیام؟ پوفی کشید و سراغ داوود رفت، مرخص شده بود اما جا خوش کرده بودند. تکانی به شانه ی داوود داد: _اخوی، برادر؛ شاه دوماد! _سبحان فکت درد نگرفت؟ _بیداری و منو اسکول کردی؟ پاشو بابا مرخصی، این جا خوش گذشته بهتون.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
داوود با قدم‌هایی خسته و دلی شکسته، در جستجوی راهی برای التیام دردی است که به جانش افتاده است. قصه غصه‌هایش او را به مردی سرسخت تبدیل کرده که با دنیا در نبرد است و در این میان، به قیمت سوختن عزیزترینش، عزیز دیگری را در آتش انتقام سوزانده است...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: تقابل
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی، انتقامی
  • نویسنده: الف کلانتری
  • ویراستار: به بوک
  • تعداد صفحات: 1269
  • حجم: 5 مگابایت
  • منبع تایپ: به بوک
لینک های دانلود
  • Admin
  • 51 بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
ورود کاربران

درباره ما
به بوک
دانلود رمان, رمان, دانلود رمان عاشقانه, رمان عاشقانه, دانلود رمان کل کلی, رمان جدید, رمان ایرانی, رمان بوک, دانلود رایگان رمان بدون سانسور pdf
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
hacklink |
casino siteleri |
en iyi bahis siteleri |
casinolevant |
casinolevant |
deneme bonusu |
casinolevant giriş |
casinolevant |