دانلود رمان محافظ من از ملی.ر

دانلود رمان محافظ من از ملی.ر

موضوع اصلی رمان محافظ من

نونا دختری خجالتی و درون‌گراست. مادر و عمویش همیشه مراقب او هستند… خیلی بیشتر از حد معمول. اما چرا؟ وقتی پرده از واقعیت برداشته می‌شود، نونا می‌فهمد دنیایی که در آن زندگی می‌کند، آن‌قدرها هم ساده و امن نیست. همه چیز از لحظه‌ای تغییر می‌کند که او وارد زندگی نونا می‌شود؛ محافظی مرموز، قوی، خودرأی و… عاشق. به وجود جن و پری باور داری؟ شیطان چطور؟ فکر می‌کنی می‌تونی از محافظی که برای قلبت شمشیر کشیده، فرار کنی؟ یا شاید… دلت بخواد که بمونی؟

مقداری از متن رمان محافظ من

از این جمع بستنش دلم ضعف رفت داشت حال من و بچه رو با هم میپرسیدو این برام خیلی شیرین بود سرم و به علامت نه تکون دادم که نفس عمیقی کشید پیشونیم رو بوسیدو از جاش بلند شد و همزمان گفت: – باید برم الانه که دوباره بفرستن دنبالم. لبخندم محو شدو جاشو به اخم کمرنگی داد از این کارش حس بدی بهم دست میداد انگار فقط وسیله ایی بودم که باهاش خستگی و کلافگی رو از خودش دور میکرد لباساش رو که پوشید نگاهم کردو تازه متوجه چهره دلخورو ناراحتم شد ابروهاش رو بالا انداخت و کنارم روی تخت نشست. سعی کردم نگاهش نکنم و این حس رو از خودم دور کنم بی حرف نگاهم کردو بعد چند لحظه سکوت پرسید: – چی شده؟ گوشه لبم رو گزیدم شونم رو بالا انداختم و با گوشه دامنم بازی کردم حامی نفسش رو کلافه بیرون دادو چونم و گرفت و سرم رو بلند کرد تو چشمام نگاه کردو دوباره پرسید: – گفتم چی شده؟

خیلی جدی بودو من از این قیافه ش به شدت حساب میبردم آب دهنم رو قورت دادم و به جای اینکه به چشماش نگاه کنم چشمم رو دوختم به گردن کلفت و عضله ایش و با من من گفتم: – خب… خب تو … یعنی. تکون ریزی به چونم دادو اسمم رو به حالت تهدید صدا زد. – نوناااا. با خودم گفتم چرا انقدر میترسی مرگ یه بار شیون یه بار بگو خودت رو خلاص کن با این فکر جرئت پیدا کردم و نگاه دلخورم رو دوختم به چشمای جدیش و تند تند گفتم: – تو اصلا پیشم نمیمونی همینکه از کار و مشکلات خسته میشی میایی و باهام میخوابی بعدم دوباره سریع میری این حس بدی. – بسه. با فریادش از جام پریدم خیلی عصبانی شده بود اما خب منکه چیز بدی نگفتم چندتا نفس عمیق کشیدو بعد بازوهام رو گرفت کمی سرش رو خم کرد تا تو چشمام نگاه کنه برعکس فریادش با لحن آرومی گفت: – خانوم کوچولو میدونم تو اون مغز کوچولوت چی میگذره حق داری

اما خوشگله چرا به این فکر نمیکنی که تنها کسی که من بعد اینهمه خستگی و مشکلات بهش پناه میبرم تویی. راست میگفت کمی آروم شدم اما بازم یه حسی داشتم که خودمم نمیدونستم چیه حالا که شروع کرده بودم باید تا آخرش میرفتم دوباره سرم و زیر انداختم و با صدای بغضداری گفتم: – تو از وقتی من و آوردی اینجا همش چند ساعت پیشم بودی چیزی هم از اتفاقایی که داره میفته بهم نمیگی من نگرانم نه خبری از دایه دارم نه پدربزرگم در مورد خودتم که همش … همش. بغضم ترکیدو دیگه نتونستم ادامه بدم. آروم منو کشید تو آغوشش و موهام و نوازش کرد صورتم رو چسپوندم به سینش و نفس عمیقی کشیدم نمیخواستم انقدر ضعیف باشم میدونستم کلی کار داره و باید بهشون رسیدگی کنه اما واقعیت این بود که من هیچوقت دختر مستقل و قوی نبودم. از بچگی عمو فرهادو که حالا فهمیدم محافظ مادرم بوده رو داشتم

بعد اونم حامی رو تمام ترسم اینه که اگه بلایی سرش بیاد من دق میکنم. کمی که آروم شدم حامی من و از خودش جدا کردو صورتم و با دستاش قاب گرفت طرز نگاهش جوری بود که دلم ریزش شیرینی کرد با شصتش لبم نوازش کردو با صدای بمی گفت: – ادامه جملتو نگفتی در مورد من همش چی هوم؟ لبم و گزیدم و نگاهم و دزدیدم به طرز مسخره ایی از طرز نگاهش خجالت میکشیدم حریص و خودخواه نگاهم میکرد انگار با چشماش داشت بهم میفهموند که تک تک سلولام مال اونه همینطور منتظر نگاهم میکرد نفسم و عمیق بیرون دادم و با صدای لرزونی گفتم: – خب… خب همش نگرانتم. چشماش برقی زدو تک خنده جذابی کرد لعنت به قلبم سرم و روی سینش گذاشت و موهام و نفس کشید و همزمان گفت: – تا وقتی که اینجوری نگام کنی و نگرانم بشی قول میدم هیچیم نشه و در مورد دایهت ازش خبر دارم اگه سریع بری یه صبحانه کامل بخوری…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
نونا دختری خجالتی و درون‌گراست. مادر و عمویش همیشه مراقب او هستند… خیلی بیشتر از حد معمول. اما چرا؟ وقتی پرده از واقعیت برداشته می‌شود، نونا می‌فهمد دنیایی که در آن زندگی می‌کند، آن‌قدرها هم ساده و امن نیست. همه چیز از لحظه‌ای تغییر می‌کند که او وارد زندگی نونا می‌شود؛ محافظی مرموز، قوی، خودرأی و… عاشق. به وجود جن و پری باور داری؟ شیطان چطور؟ فکر می‌کنی می‌تونی از محافظی که برای قلبت شمشیر کشیده، فرار کنی؟ یا شاید… دلت بخواد که بمونی؟
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: محافظ من
  • ژانر: عاشقانه، هیجانی، تخیلی، بزرگسال
  • نویسنده: ملی.ر
  • ویراستار: به بوک
  • تعداد صفحات: 565
  • حجم: 4 مگابایت
  • منبع تایپ: به بوک
خرید کتاب
55,000 تومان
  • Admin
  • 31 بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
دیگر آثار
ورود کاربران

درباره ما
به بوک
دانلود رمان, رمان, دانلود رمان عاشقانه, رمان عاشقانه, دانلود رمان کل کلی, رمان جدید, رمان ایرانی, رمان بوک, دانلود رایگان رمان بدون سانسور pdf
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
hacklink |
casino siteleri |
en iyi bahis siteleri |
casinolevant |
casinolevant |
deneme bonusu |
casinolevant |