دانلود رمان دلیار از mahsoo

دانلود رمان دلیار از mahsoo

موضوع اصلی رمان دلیار

دلیار، دختری تنها که بعد از مرگ پدرش، ناچار میشه مدتی رو در خونه‌ی عمو زندگی کنه؛ عمو، مردی مهربونه… اما پسرخوانده‌اش؟ یه پسر پر از شک، حساس، عصبی و به طرز عجیبی زورگو. دلیار فکر می‌کرد این زندگی موقتیه، اما سرنوشت برنامه‌ی دیگه‌ای براش نوشته… چیزی بین اون دو شکل می‌گیره. چیزی بین نفرت و کنجکاوی… بین دلخوری و تپش قلب… گاهی زندگی با همون کسی گره می‌خوره که فکر می‌کردی ازش متنفری.

مقداری از متن رمان دلیار

خندیدم. با خوشحالی خندیدم. عمو با خیال راحت نگاهم کرد و دوباره به صحبتش ادامه داد. پله‌ها رو بالا رفتم. می‌خندیدم. هیچ کس از رابطه‌ی ما خبر نداشت. خدا رو شکر که هیچ کس خبر نداشت! وگرنه… با این غرور شکسته‌ام چه باید می‌کردم؟ غرورم شکسته بود. روحم شکسته بود. خودم خرد شده بودم. اعتمادم شکسته بود. چه داشت بر سر من می‌آمد؟ بی‌اختیار پا به اتاقش گذاشتم. از صدای بسته شدن در خودم از جا پریدم. دیگر از چه می‌ترسیدم؟ از مرگ عزیزان می‌ترسیدم که بر سرم آمده بود. از عاشق شدن و وابستگی می‌ترسیدم که سرم آمده بود. از خیانت وحشت داشتم که بر سرم آمده بود. از رو دست خوردن می‌ترسیدم که بر سرم نازل شده بود. دست رو تختش کشیدم. خودم و به پهلو رو تخت رها کردم. پام و تو شکمم جمع کردم. انگشت های نوچ شده‌ام به هم می‌چسبید.

به من گفته بود. خودش به من گفته بود اگر روز خیانت کنم چه می‌کنی؟ خدای من چقدر احمق بودم. چقدر بچه بودم. چطور این جمله‌ی بی‌ربطش را نفهمیده بودم. خودش می‌دونست که داره چی کار می‌کنه؟! چطور اینقدر باورش کرده بودم. رو بالا دراز کشیدم. جملات خودم تو سرم زنگ می‌زد: خیانت کنی. خیانت می‌کنم! دروغ بگی دروغ میگم بهت! مهربون باشی مهربونی می‌کنم باهات! هر کاری کنی همون و میبینی. خندیدم. بلند… با خیال راحت! هر کاری کند همان را می‌بیند. – شام نمی‌خورم پروین خانم. – یعنی چی؟ در و چرا قفل کردی؟ کلافه گفتم: دلم درد می‌کنه می‌خوام بخوابم. – خب این در و باز کن ببینم چت شده! – الان نمی‌تونم! زیر دلم تیر می‌کشه. چند دقیقه دیگه باز می‌کنم! استراحت کنم خوب میشم. – نگرانم کردی دختر. – نگران نباشید! یه دل درد ساده ست. دروغ می‌گفتم.

مثل چی داشتم دروغ می‌گفتم. اگر در و باز می‌کردم چه توجیهی باید برای چشمای خیس و قرمزم می‌آوردم؟ موهای آشفته و به هم ریخته‌ام چطور؟ لب‌های لرزانم و چه می‌کردم؟ آخ سپهر. لعنت به تو! آخر این چه کاری بود؟ دلم تیر نمی‌کشید. قلبم بود که انگار مته‌ای درش فرو کرده بودند. آخر من با تو چه کنم؟ رو تختمم که می‌خوابم یاد تو می‌افتم. همه چیز من و یاد تو می‌ندازه! آخه چرا. اون دختر چی داشت که من نداشتم؟ با بیچارگی زار زدم. باید صدایم را خفه می‌کردم. ترس داشتم از اینکه کسی بفهمد. کسی نباید می‌فهمید. باید تا آخر این راز و با خودم به گور می‌بردم. حتما به خاطر این دخترک  این رویه را در پیش گرفته بود. چون روش نمی‌شد دستش و بگیره و بیاره تو این خونه این بازی‌ها را درآورده بود. پست فطرت. دمر دراز کشیدم و بالش و بغل کردم. کنکور فردا را چه می‌کردم؟

ببین چطور داشت همه زندگیم را نابود می‌کرد؟ باید تلافی می‌کردم. باید انتقامم رو از او می‌گرفتم. باید حالی‌اش می‌کردم. بلند شدم و از کشو قوطی قرص‌های قدیمم را درآوردم. دو تا رو با هم بالا انداختم. در گلوی خشکم گیر کرد و پایین نرفت. با پاهایی لرزان به سمت حمام رفتم و کمی اب نوشیدم. گوشیم و خاموش کردم. خودم و به تخت رسوندم. فکر انتقام همچون اب سردی بود بر آتیش درونم. باید خودم را کنترل می‌کردم. باید مسلط می‌بودم! ساعت ۰۱دقیقه به شش صبح بود. دوش گرفتم! موهایم را با سشوار خشک کردم. لوسیون شکلاتی‌ام را به دست و صورتم مالیدم! با مداد چشم، خط باریکی گوشه‌ی چشمان درشت‌ام کشیدم. ریمل به مژهای بلند و پرم کشیدم. هه! سپهر لیاقت مرا نداشت. برق لب زدم! موهایم را کمی‌پوش دادم و بالا سرم با کلیپس بستم. شلوار جین یخی‌ام و به پا کردم!

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
دلیار، دختری تنها که بعد از مرگ پدرش، ناچار میشه مدتی رو در خونه‌ی عمو زندگی کنه؛ عمو، مردی مهربونه... اما پسرخوانده‌اش؟ یه پسر پر از شک، حساس، عصبی و به طرز عجیبی زورگو. دلیار فکر می‌کرد این زندگی موقتیه، اما سرنوشت برنامه‌ی دیگه‌ای براش نوشته... چیزی بین اون دو شکل می‌گیره. چیزی بین نفرت و کنجکاوی... بین دلخوری و تپش قلب... گاهی زندگی با همون کسی گره می‌خوره که فکر می‌کردی ازش متنفری.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: دلیار
  • ژانر: عاشقانه، کلکلی، پلیسی، همخونه ای
  • نویسنده: mahsoo
  • ویراستار: به بوک
  • تعداد صفحات: 885
  • حجم: 8 مگابایت
  • منبع تایپ: به بوک
لینک های دانلود
  • Admin
  • 10 بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
دیگر آثار
ورود کاربران

درباره ما
به بوک
دانلود رمان, رمان, دانلود رمان عاشقانه, رمان عاشقانه, دانلود رمان کل کلی, رمان جدید, رمان ایرانی, رمان بوک, دانلود رایگان رمان بدون سانسور pdf
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
hacklink |
casino siteleri |
en iyi bahis siteleri |
casinolevant |
casinolevant |
deneme bonusu |
casinolevant |