موضوع اصلی رمان عشوه گر
رمان عشوه گر سرگذشت زنی است که سعی داره بعد از طلاق، به کسی که باعث و بانیِ این اتفاق و خیانتِ همسرش شده، آسیب بزنه و برای انتقامش به خونهی مادر اون دختر میره، خونه ای که دو پسرِ مجرد داره و سرنوشتش بین این دو پسر گره میخوره…
هدف مریم پیروند از نوشتن رمان ...
موضوع اصلی رمان حس گمشده :
داستان واقعی پسری که بعد خیانتی که میبینه درگیر بازگشت احساس به وجودشه.
مقداری از متن رمان حس گمشده :
از وقتی که یادمه عاشق دختر خالم بودم عاشق چشمای شیطون و لبخندش که دلمو می برد.
یادم نمیاد از کی شروع شد
فقط یادمه وقتی که میخندید چه حسی به قلبم می داد
من انقدر خاطره رو دوست ...
موضوع اصلی رمان کوئوکا :
رمان کوئوکا سرگذشت دختری به نام صهبا هست که به خاطر خانواده اش احساس شرمساری میکند و تلاش میکند با درس خواندن و بهترین بودن، این موضوع را که خانواده خوبی ندارد کمرنگ کند.
پدر خانواده تریاک فروش هست و برادر صهبا هم فروش مشروبات انجام میدهد. صهبا همیشه از خانواده خود فراری هست و با ...
موضوع اصلی رمان دریای مدفون:
داستان به سرنوشتِ خاندانی میپردازد که نگهبانانِ دریای جنوب در سرزمینی خیالی و فانتزی به نام کیهانرود هستند.
نگهبانانی که قرنهاست مردم عادی را از بلاهای موجوداتِ هوشمند دریا، در امان نگه داشتهاند.
مقداری از متن رمان دریای مدفون :
ابرهای پُر باران و سیاه، آسمانِ شب را پُر کرده بودند. ماه بهسختی خودنمایی میکرد و هر چند ...
موضوع اصلی رمان مکار اما دلربا :
رمان مکار اما دلربا در مورد مردیه که عاشق دانشجوش میشه، وقتی میره خواستگاری و مادر دختره رو می بینه تمام ورق های زندگی همه برمی گرده چرا که مادرش….
مقداری از متن رمان مکار اما دلربا :
منشی جا خورده نگاهشو ازم گرفت و سرشو دوباره توی پرونده ی مقابلش فرو برد، در اتاق ...
موضوع اصلی رمان شب فیروزه ای :
ازدواجهای اجباری و خانوادههای متعصب.
مقداری از متن رمان شب فیروزه ای :
از آنجا که وقتی شانس را قسمت میکردند، من معلوم نبود کدام گوری چه خاکی بر سرم میکردم؛ وقت سوار شدنم به ماشین طاها، سجاد دیده بود و رگ غیرتش باد کرده و سپر به سپر ماشین آمد و جلوی در خانه، ...
موضوع اصلی رمان قلب دیوار :
قاچاق مواد مخدر- دوستی و تکریم والدین.
مقداری از متن رمان قلب دیوار :
قبل از آنکه دستم به دکمه زنگ برسد در باز میشود و ساسان توی چارچوب قرار میگیرد.
لباس بیرونی به تن دارد. خریدهایم را توی دستم جابهجا می کنم.
– جایی میرفتی؟
میخواهد دهان باز کند که میگویم:
– ببخشید… حواسم نبود به من ربطی نداره!
برافروخته ...
موضوع اصلی رمان اقلیم :
عشق و ازدواج اجباری.
مقداری از متن رمان اقلیم :
ماهیچه ی زیرین لبش را، زیر دندان هایش فشار داد برای آخرین بار، محتویات کوله ی مشکی را چک کرد، زیپ درونی کوله شامل یک سری وسایل ضروری بود:
پاکت قهوه ای، شناسنامه ، کارت ملی، تلفن همراه، شارژر ، لپتاپ و وجه نقد ، یک بسته ی ...