موضوع اصلی رمان دریای مدفون:
داستان به سرنوشتِ خاندانی میپردازد که نگهبانانِ دریای جنوب در سرزمینی خیالی و فانتزی به نام کیهانرود هستند.
نگهبانانی که قرنهاست مردم عادی را از بلاهای موجوداتِ هوشمند دریا، در امان نگه داشتهاند.
مقداری از متن رمان دریای مدفون :
ابرهای پُر باران و سیاه، آسمانِ شب را پُر کرده بودند. ماه بهسختی خودنمایی میکرد و هر چند ...
موضوع اصلی رمان ایلان :
سرگذشت دختر پرستاری که دنبال انتقام برای خونخواهی پدر و مادرش است و تبعات آن.
مقداری از متن رمان ایلان :
یه کت تک خاکستری رنگ به تن داشت. از توی عکس، پیرهن آبی رنگ زیرش به خوبی معلوم بود و با شلوار لی تیپ منحصر به فردی خلق کرده بود..
_ اینم پسر دومش.. آروین کاویان! چهارچشمی ...
موضوع اصلی رمان خیال لبخندت :
به هم خوردن زندگی آرام متاهلی یک زن توسط رییس عاشق و بیمار.
مقداری از متن رمان خیال لبخندت :
عاشقش بودم.
ذهنم شروع کرد به حرف زدن:
«به این فکر کن حتی اگر این کار رو به دست نیاری، یه حسام داری که همهجوره عاشقته.»
نفسم شروع کرد به آرام شدن. همهچیز داشت خوب پیش میرفت، اگر آن ...
موضوع اصلی رمان چشمان :
رمان چشمان سرگذشت دختریه که حاصل یک تجاوز بوده…
مقداری از متن رمان چشمان :
تو تاریکی، قفل در پشت بوم رو باز کردم و آروم رفتم رو پشت بوم… برق هارو روشن نکردم، که همسایه ها متوجه من نشن.
سقف ساختمون ما، تقریبا پایین تر از همه بود. یه ساختمون سه طبقه سی ساله! تو منطقه شلوغ ...
مضوع اصلی رمان پیانیست :
رمان پیانیست روایت برادر کُشی است.
مقداری از متن رمان پیانیست :
زمستان ۱۳۹۳
آنچنان برفی می بارید که طی ده سال گذشته همتایش را نداشتیم. هوا به شدت سرد شده بود و بخاری بی جان ماشین هم هرچه سعی و تلاش میکرد کارساز نبود.
انگشت پاهایم با وجود آن کفش جلو باز و پاشنه بلند یخ کرده و ...
موضوع اصلی رمان او عاشقم نبود :
زندگی دختری که بعد از فوت پدر و مادرش سرپرستی خواهر و برادرانش رو بر عهده می گیره و …
مقداری از متن رمان او عاشقم نبود :
-فقط کافیه رنگت بپره، لبت بلرزه، اشکت بچکه، پاهات خم بشه و یا دستت رعشه بگیره، اون وقت شک نکن مادر این بچه قرتی دوزاری رو به ...
موضوع اصلی رمان ماه مه آلود :
رمان ماه مه آلود در مورد دختریه که تو پرورشگاه بزرگ شده اما با ورود به خونه جنگلی دوستش خیلی زود میفهمه نه اون ها موجودات عادی هستند و نه خودش!
مقداری از متن رمان ماه مه آلود :
سرمو گرفتم تو دستمو شقیقه هامو دست کشیدم. زیر لب گفتم ” پس کی میرسیم ”
رویا ...
موضوع اصلی رمان رسوا :
دو برادری که از هم بی خبرند و بعد از سال ها با وجود دختری که با یکی از آن ها در گذشته سر و سری داشته آشنا می شوند.
مقداری از متن رمان رسوا :
ورقه را محکم روی میز کوبید:
-این قرارداد ابطاله!
با برداشتن کیفش از جا بلند شد:
-هر وقت به جای دو تا تیکه کاغذ ...