هونام بخشایش یه آقازدهی یاغیه، گوشه گیر، کم حرف، به شدت تو داره، اون حتی خودش رو به کارکنان شرکتش نشون نمیده و همیشه تو اتاقی بالاتر از شرکت مشغول به کاره، با اومدن ترمه و خرابکاری که در مورد طرح های مهم شرکت میکنه با دختر سربه هوامون روبه رو میشه و ناخواسته مجبور میشه مدام تو جمع ...
بردیا دکتر مغروری که عاشق خواهر ناتنیش میشه اما چون غزل از بچگی پیششون بزرگ شده و بهش داداشی میگه حاج بابا مانع ازدواجشون میشه ولی بردیا یه شب که حاجی خونه نیست قصد داره به غزل تجاوز کنه که حاجی سر میرسه و با دیدن این وضعیت پسرشو از خونه طرد میکنه اما بردیا بعد از ۵ سال ...
امیر و رخساره، بر خلاف میل خانواده ها و با وجود دشمنی و کینه ای قدیمی که در بین اونها برقرار بوده، برای ازدواج با هم فرار میکنند. الهه خواهر امیر و کاوه برادر رخساره به دنبال آنها می گردرند. با پیامهایی که امیر برای الهه میفرستد،این تعقیب و گریز شکل دیگری به خودش میگیرد اما در نهایت کینهها ...
مرگ مشکوک یاشار باعث می شود برادر او یزدان بعد از سال ها به ایران برگردد تا پی به ماجرا مرموز قتل برادرش ببرد. مارال سالهاست به عنوان طراح پارچه در کارخانه نستاجی شیوا مادر یاشار و یزدان کار می کند. کارخانه ای که رازهایی مهم در پس خود دارد. سروش، پسرعمه ياشار كه متوجه رابطه ای بین مارال ...
سیدمحمدیاسین درحالیکه هنوز به وعده ی ازدواج خود با دخترعمویش وفادار است، به اجبار مادرش، به خواستگاری دینا و بعد سر قرار با او میرود و میخواهد که هرچه زودتر جواب رد خود را اعلام کند اما دینا که خود به خواهش آلباتروس، مرد مرموز زندگی اش، تن به این خواستگاری داده است، گیج از حرفهای او دلیلش را ...
نفس دختری محکم که مدير کارخانه است. در زندگی خصوصيی اش منزوی و شكننده است که این روحیه شکننده قطعا به اتفاقات زندگی او در گذشته برمی گردد که باعث کینه ورزی او شده است.
نفس با مردی برخورد می کند و تصمیم به انتقام می گیرد! مردی بیگناه که از در دوستی وارد میشود! دوستی ای كه با كينه ...
هونام پسری که از کودکی با وجود پدری معتاد چرخ زندگی را چرخانده است. با دوز و کلک دختری به نام نگار را خواستگاری می کند و تنها هدفش بدست آوردن پول برای گرفتن عروسی است. اما موضوع این است که هونام گذشته ای گنگ و مبهم دارد و خودش هم به فهمیدن آن علاقه ای ندارد. بعضی از ...
رمان سونامی داستان دختری به نام وفاست، دختری که پدرش رضا رستگار کارخانه داری مشهور است و ناگهان و به صورت کاملا مشکوک و با بی آبرویی از بازی حذف می شود. وفا با تمام دخترانگی خود و دست های خالی به همراه خشمی که به هیچ وجه از آن کاسته نمی شود، وارد بازی می شود تا اثبات ...