موضوع اصلی رمان دلبر بلاگردان
رزا، دختری صبور و دلمهربان، در مرکز نگهداری کودکان سندرومی کار میکند؛ دنیایی پر از سکوتهای عمیق و لبخندهای ساده. اما با یک اتفاق غیرمنتظره، پای او به جایی باز میشود که هیچوقت تصورش را نمیکرد. کاخ مرموز و پُرراز خانوادهی حکمت. همتا، دوست نزدیک رزا، با دانیال، پسر مغرور و مرموز این خانواده، نامزد میکند. ...
موضوع اصلی رمان دشمن جون
طناز بزرگزاده، دردسرسازترین دختر خاندان است؛ دختری سرکش، لجباز و قانونگریز. کسی که بیتوجه به چهارچوبهای سختگیرانهی خانواده، با پسرعمواش به استخر میرود، در نوجوانی لباسهای پسرانه میپوشد و موتورسواری میکند، و حتی در مجلس روضهخوانی آقاجان، با پسرهای هیئت سر و سری پیدا میکند. صبر آقاجان که لبریز میشود، تصمیمی قاطع میگیرد: طناز باید برای ...
موضوع اصلی رمان پفک نمکی استاد
من حامی ام؛ مردی که از زخمهایش کینه ساخت و با خودش عهد بست این دنیا رو از وجود هر آدمِ ظالمی پاک کنه. فکر میکردم راهی که میرم، فقط با انتقام و عدالت معنا داره... غافل از اینکه، یه روز در میانهی همین راه تاریک، دختری سر راهم قرار میگیره که همهچیز رو عوض ...
موضوع اصلی رمان دیوانه ی رقاص
لقبش ویکتور بود، اما همه خوب میدونستن که با وا دادن بیگانهست. مردی که فقط شنیدن اسمش کافی بود تا لرزش، مثل نسیمی سرد، از ستون فقرات آدم رد بشه. خودش میگفت قلبی نداره. یخزده، بیرحم، تسلیمناپذیر. اما چه کسی فکر میکرد یخِ دل ویکتور، یه روز با چرخشهای بازیگوش و جسور یه رقاص فرفری ...
موضوع اصلی رمان نوش دارو
پتو از روی بدن نوشین سر خورد و زمین افتاد. بیحرف زودتر از مایکل از اتاق خارج شد. داخل سرویس بهداشتی، دست و رویش را شست و ناگهان تمام تنش باز لرزید. هوای خوبی بود، بهاری و دلچسب، پس چرا او میلرزید؟ شاید زیادی ضعیف شده بود.
مقداری از متن رمان نوش دارو
همچنان که میلرزید و اشک ...
موضوع اصلی رمان عاشقم باش لطفا
خاله بعد از فوت مادرم تصمیم گرفت مراسم عروسی برگزار نکند و به همین خاطر، او و آقا مهران با همان عقد سر خانه و زندگی شان رفتند... و ناگفته نماند که من هیچ گاه میانه خوبی با شوهر خاله ام پیدا نکردم و از همان اول هم از او خوشم نمی آمد. از اتاق ...
موضوع اصلی رمان چشمان خمار تو
او دختر زیباییست با گذشتهای غمانگیز؛ پدر و مادرش را در حادثهای از دست داده و تنها با کسی زندگی میکند که تمام دنیایش است. اما روزی فرا میرسد که همهچیز تغییر میکند. مجبور میشود به خانه دوست صمیمی پدرش نقل مکان کند؛ جایی که با انسانهایی تازه آشنا میشود و وارد دنیایی از ماجراهای ...
موضوع اصلی رمان سایه صبر
ریحانه، دختری آرام با قلبی پر از مهربانی، بعد از سالها دستوپنجه نرمکردن با سختیهای زندگی، بیآنکه بخواهد، دل به داریوش میبازد؛ مردی مغرور و تندخو، که دوست برادرش است. احساسی در دلش ریشه میدواند؛ احساسی که نه میتواند انکارش کند، نه آنقدر شجاع است که بر زبانش بیاورد. داریوش کمکم پا به دنیای ریحانه میگذارد، ...