موضوع اصلی رمان سایکوپت
واقعاً نمیدونم چی بگم یا از کجا شروع کنم… یه اشتباه لعنتی همهچی رو ازم گرفت؛ یه لحظه بیفکری، و تموم شد. فکر نمیکردم یه تصمیم کوچیک بتونه انقدر همهچی رو خراب کنه. اگه فقط یه کم بیشتر فکر کرده بودم، شاید همهچی فرق میکرد. ولی دیگه دیر شده… دیگه زندگی نمیکنم، فقط یه جوری دارم نفس ...