رمان ره مستان اثر فاطمه عطایی ، داستان دختری به نام مستانه است که شخصیتی عاشق دارد، عاشق پسری به نام امیر حافظ که موقعیت اجتماعی خوبی را داراست اما این رابطه با اتفاقات بسیار تلحی پیش می رود که باعث می شود مستانه به خودکشی فکر کند. آخرین چهارشنبه سال است که مستانه خود را از بالای پشت ...
رمان هم قفس عقاب با رسیدن خبر از خواهر گمشده ی چکاوک شروع میشه که شش ماهه همه ازش بی خبرند. چکاوک از خودش می گذره تا برای پیدا کردن سرنخ ، وارد ماجراها و اتفاقات خطرناکی می شه.. با داشتن مهارت های ورزشی خاص و ظاهر متفاوت، به عنوان بادیگارد به آدم هایی نزدیک میشه که هیچ وقت ...
رمان ستاره ها مسیر را نشانت می دهند داستان زندگی سها سپهری است، دختری که در محله ی قدیمی و خانواده ای سنتی زندگی می کند.
هیچکس از شغل واقعی او خبر ندارد و برای رهایی عزیزش مجبور به کاری می شود که زندگی پر آرامشش را پر از تلاطم و اتفاق می کند.
در میان این تلاطم مردی که همان ...
رمان اقلیم دیوانگی داستان امیرعلی بزرگمهر و غزل تدین است که سرنوشت آنها را روبه روی هم قرار داد.
حادثه ی تصادفی سخت، زندگی امیرعلی، فوتبالیست معروف کشور را دگرگون و او را ویلچر نشین کرده است در حالی که متهم به قتل هم شده است! همین موضوع باعث فرار او و آشنایی با غزل می شود.
غزل سرسخت و منطقی ...
رمان کابوس عمارت اربابی روایت شازده مراد است که برای سرکشی به اموالش از شهر، راهی خانوالاده است.
او که زودتر از خدمتکارهایش، به تنهایی راه افتاده است در میان راه دختر زیبا و عشوهگری را میبیند به نام رامشنوا و دل به او میبندد. رامشنوا او را به خانهاش دعوت میکند اما شازده دختر را در دل کویر گم ...
رمان ابرها نگاه میکنند روایت زندگی دختری به نام مرسده است که پدرش را از دست داده. سر به هواست و با سختی و زور دانشگاهش را تمام کرده و به نظر اطرافيان او کاملا بی استعداد است و فقط زیبایی دارد.
برای تغییر مسیر زندگیش پا به شهری می ذاره که نه تنها توی اون کاملا غریبه است بلکه ...
رمان منتظرم بارون بیاد به قلم مریم ریاحی داستان زندگی دختری به نام یوکابد است که در محله های اطراف تهران زندگی می کند. پدر و مادرش را از دست داده و به همراه مادربزرگ و برادر و خواهرش روزگار می گذراند. همه چیز از جایی شروع می شود که در عصر یک روز طوفانی مردی ناشناس و زخمی ...
رمان گیلاس ترش به قلم الناز دادخواه داستان زندگی پرنیان است که وقتی سر سفره عقد با پسرعمویش که از کودکی دوستش داشت می نشیند، به او جواب نه میدهد. ارتباط میان دو خانواده کاملا برهم میریزد. همه حتی خانواده اش او را سرزنش میکنند و کسی نمیداند پرنیان چه رازی در سینه دارد که حاضر شده تمام آنچه ...