موضوع اصلی رمان آن شب :
رمان آن شب سرگذشت دختری ست که توی خونه برادرش به جای شخصی اشتباه گرفته میشه و با یه حادثه ی عجیب توسط دوست برادرش، زندگیش برای همیشه تغییر میکنه…
مقداری از متن رمان آن شب :
صدای دادوفریاد میاومد، صدای مردونه بود، کسی داشت عربده میزد.
– به حضرت عباس من نمیدونستم اون کیه.
– تو به ...
توضیحات مهم رمان در
برای دانلود رمان در به قلم مریم پیروند نیاز است که ابتدا وارد اپلیکیشن به بوک شوید و با جستجوی نام آن یا نام نویسنده به صفحه رمان دسترسی خواهید یافت. مطالعه این رمان تنها در این اپلیکیشن مجاز است و نویسنده این اثر اجازه ی انتشار رمان در را بصورت انحصاری و اختصاصی به به بوک داده است.
موضوع اصلی رمان در
رمان در سرگذشت زنی ...
موضوع اصلی رمان قلب سوخته :
رمان قلب سوخته سرگذشت دختری هست که پدر و مادرش توی بچگی از هم جدا شدن و در عین تنهایی در بین جمع خانواده پدرش، کاملا شجاع و جسور به بار میاد، تا اینکه رازی از گذشته برملا میشه و واقعیتِ زندگی پدر و مادرش رو براش عیان میکنن.
مقداری از متن رمان قلب سوخته :
شربتِ ...
موضوع اصلی رمان راه سبز :
سرنوشت دختری که برای تغییر زندگیش، وارد یه رابطهی سمی میشه و با تجربهی سقطی که پشت سر میذاره، مجبور میشه به کسی نزدیک بشه که همیشه تو نگاهش نفرت رو حس کرده و میدونه چقدر از خودش و خانوادهش بیزاره، اما چارهای جز اعتماد کردن به این شخص نداره….
مقداری از متن رمان راه ...
موضوع اصلی رمان زوال
این رمان سر گذشت واقعی یکی از آشنایان هست که خودشون شخصا برای من تعریف کردن و تصمیم گرفتم اتفاقاتی که در حول و محورِ زندگیشون داشته، در قالب رمان بنویسم.
بخشی از اون زاده ذهنه ولی ماجراهایی که در بطن رمان گنجونده شده بر حسب واقعیت هست که با کمی تغییرات از سرگذشت دو خواهر، ریحانه ...
موضوع اصلی رمان ژالین :
رمان ژالین سرنوشت دختری هست که در بچگی بعد از فوتِ پدرش، نامادریش اونو به بهزیستی تحویل میده و حالا اون دختر با تمام زخمهاش بزرگ شده و با اسم و مشخصات جعلی، به تنها پسرِ اون زن نزدیک میشه…
مقداری از متن رمان ژالین :
روی تخت خودم دراز کشیده بودم و به ساعت یادگارِ بابام ...
موضوع اصلی رمان آن شب :
رمان آن شب سرگذشت دختری ست که توی خونه برادرش به جای شخصی اشتباه گرفته میشه و با یه حادثه ی عجیب توسط دوست برادرش، زندگیش برای همیشه تغییر میکنه…
مقداری از متن رمان آن شب :
صدای دادوفریاد میاومد، صدای مردونه بود، کسی داشت عربده میزد.
– به حضرت عباس من نمیدونستم اون کیه.
– تو به ...
همه لرزش دست و دلم از آن بود
که عشق پناهی گردد
پروازی نه
گریزگاهی گردد
آی عشق! آی عشق!
چهره آبی ات پیدا نیست
و خنکای مرهمی بر شعله ی زخمی
نه شور شعله بر سرمای درون
آی عشق! آی عشق!
چهره سرخ ات پیدا نیست
غبار تیره ی تسکینی بر حضور وهن
دنج رهایی بر گریز حضور
سیاهی بر آرامش آبی
و سبزه برگچه بر ارغوان
آی عشق! آی عشق!
رنگ آشنایت ...