موضوع اصلی رمان چشمان :
رمان چشمان سرگذشت دختریه که حاصل یک تجاوز بوده…
مقداری از متن رمان چشمان :
تو تاریکی، قفل در پشت بوم رو باز کردم و آروم رفتم رو پشت بوم… برق هارو روشن نکردم، که همسایه ها متوجه من نشن.
سقف ساختمون ما، تقریبا پایین تر از همه بود. یه ساختمون سه طبقه سی ساله! تو منطقه شلوغ ...
مضوع اصلی رمان پیانیست :
رمان پیانیست روایت برادر کُشی است.
مقداری از متن رمان پیانیست :
زمستان ۱۳۹۳
آنچنان برفی می بارید که طی ده سال گذشته همتایش را نداشتیم. هوا به شدت سرد شده بود و بخاری بی جان ماشین هم هرچه سعی و تلاش میکرد کارساز نبود.
انگشت پاهایم با وجود آن کفش جلو باز و پاشنه بلند یخ کرده و ...
موضوع اصلی رمان او عاشقم نبود :
زندگی دختری که بعد از فوت پدر و مادرش سرپرستی خواهر و برادرانش رو بر عهده می گیره و …
مقداری از متن رمان او عاشقم نبود :
-فقط کافیه رنگت بپره، لبت بلرزه، اشکت بچکه، پاهات خم بشه و یا دستت رعشه بگیره، اون وقت شک نکن مادر این بچه قرتی دوزاری رو به ...
موضوع اصلی رمان ماه مه آلود :
رمان ماه مه آلود در مورد دختریه که تو پرورشگاه بزرگ شده اما با ورود به خونه جنگلی دوستش خیلی زود میفهمه نه اون ها موجودات عادی هستند و نه خودش!
مقداری از متن رمان ماه مه آلود :
سرمو گرفتم تو دستمو شقیقه هامو دست کشیدم. زیر لب گفتم ” پس کی میرسیم ”
رویا ...
موضوع اصلی رمان رسوا :
دو برادری که از هم بی خبرند و بعد از سال ها با وجود دختری که با یکی از آن ها در گذشته سر و سری داشته آشنا می شوند.
مقداری از متن رمان رسوا :
ورقه را محکم روی میز کوبید:
-این قرارداد ابطاله!
با برداشتن کیفش از جا بلند شد:
-هر وقت به جای دو تا تیکه کاغذ ...
موضوع اصلی رمان سیگار سناتور :
راجع به ازدواج اجباری یک دختر با برادر معشوقه ی خودش هست.
مقداری از متن رمان سیگار سناتور :
نگاهم را به نگاه رنگ پریده بلفی دادم. صدایم اوج گرفت.
-خوب بیپدری گیر آوردی نه؟؟
گوشه چشمانم از هجوم اشک پر شد، اما مقاومت کردم.دماغم را بالا کشیدم.
– تو باردار بودی؟؟
چشمانش غمگینتر از هر زمان به نظر میرسید. ...
موضوع اصلی رمان کاش گریزی بود :
سرگذشت کسی که داخل یک آسایشگاه روانی خاطرات خودش را برای روانپزشکش تعریف میکند.
مقداری از متن رمان کاش گریزی بود :
– ميگن «سحرخيز باش تا كامروا شوی.»
اما من می ترسم. از صبح می ترسم. از اين كه يه روز صبح، يكی بياد بالای سرم و بگه ديگه وقتشه می ترسم.
هر شب با اين ...
موضوع اصلی رمان شهر بی یار :
شهریار درویش مدیرعامل بزرگترین مجموعهی هتل های بینالمللی پریسان، پسری عبوس و مرموز که فقط صدای چکمههای سیاهش رعب به دلِ همه میندازه یک شب فیلم رابطهی ممنوعهاش با مهمون ویژهی اتاقِ vip هتلش به دست دختر تخس و شیطون خدمتکار هتلش میفته…
اما پشت تمام اتفاقات در راه، یک راز بزرگ پنهان است… ...