رمان منتظرم بارون بیاد به قلم مریم ریاحی داستان زندگی دختری به نام یوکابد است که در محله های اطراف تهران زندگی می کند. پدر و مادرش را از دست داده و به همراه مادربزرگ و برادر و خواهرش روزگار می گذراند. همه چیز از جایی شروع می شود که در عصر یک روز طوفانی مردی ناشناس و زخمی ...
رمان استخوان سوز به قلم دل آرا دشت بهشت داستان دختری به نام مژده است که با وجود مخالفت برادرهایش به پشتوانه حمایت پدر برای تحصیل به شهر دیگری میرود. برای او اعتماد پدر و مادرش مهمترین چیز در دنیاست. اما همکلاسی او باعث ایجاد تغییرات بزرگی در شخصیتش می شود. او از یک مژده محافظه کار، به دختری ...
موضوع اصلی رمان سیزده :
رمان سیزده سرگذشت دختریه که مورد تعرض قرار گرفته.
مقداری از متن رمان سیزده :
مثل مار زخم خورده به خودش پیچید. تمام تنش آتش گرفته بود. او کجا بود؟ او را کجا برده بودند؟ کجا پیدایش میکرد ؟ چه بلایی سرش آمده؟ اکنون چه حالی داشت؟
دندان هایش را روی هم سایید. با مشت گره کرده از ...
موضوع اصلی رمان شمع بی فروغ :
سرگذشت دختری که مجبور به انتخاب سرگرد عاشق پیشه و جذاب آگاهی میشه ولی روز عقدش توسط دوست پسرش بی آبرو میشه.
مقداری از متن رمان شمع بی فروغ :
صدای جیغ و دست دخترها و پسرها با هم قاطی شده بود و منی که طبق معمول زیادهروی کرده بودم سرگیجه امونم رو بریده بود.
با ...
موضوع اصلی رمان دریای مدفون:
داستان به سرنوشتِ خاندانی میپردازد که نگهبانانِ دریای جنوب در سرزمینی خیالی و فانتزی به نام کیهانرود هستند.
نگهبانانی که قرنهاست مردم عادی را از بلاهای موجوداتِ هوشمند دریا، در امان نگه داشتهاند.
مقداری از متن رمان دریای مدفون :
ابرهای پُر باران و سیاه، آسمانِ شب را پُر کرده بودند. ماه بهسختی خودنمایی میکرد و هر چند ...
موضوع اصلی رمان ایلان :
سرگذشت دختر پرستاری که دنبال انتقام برای خونخواهی پدر و مادرش است و تبعات آن.
مقداری از متن رمان ایلان :
یه کت تک خاکستری رنگ به تن داشت. از توی عکس، پیرهن آبی رنگ زیرش به خوبی معلوم بود و با شلوار لی تیپ منحصر به فردی خلق کرده بود..
_ اینم پسر دومش.. آروین کاویان! چهارچشمی ...
موضوع اصلی رمان خیال لبخندت :
به هم خوردن زندگی آرام متاهلی یک زن توسط رییس عاشق و بیمار.
مقداری از متن رمان خیال لبخندت :
عاشقش بودم.
ذهنم شروع کرد به حرف زدن:
«به این فکر کن حتی اگر این کار رو به دست نیاری، یه حسام داری که همهجوره عاشقته.»
نفسم شروع کرد به آرام شدن. همهچیز داشت خوب پیش میرفت، اگر آن ...
موضوع اصلی رمان چشمان :
رمان چشمان سرگذشت دختریه که حاصل یک تجاوز بوده…
مقداری از متن رمان چشمان :
تو تاریکی، قفل در پشت بوم رو باز کردم و آروم رفتم رو پشت بوم… برق هارو روشن نکردم، که همسایه ها متوجه من نشن.
سقف ساختمون ما، تقریبا پایین تر از همه بود. یه ساختمون سه طبقه سی ساله! تو منطقه شلوغ ...