موضوع اصلی رمان گاروت :
رمان گاروت روایت گر زندگی مردی به نام داریوش است که با خیانت نامزدش و ناپدید شدنش سراغ خواهر کوچیک نامزدش میره اونو می دزده و اسیر چنگال خودش میکنه.. ازش متنفره اما معصومیت و ظرافتش…
مقداری از متن رمان گاروت :
داریوش :
نگاهم را به طنین دوختم که شیشه را پایین داد بوی مه مشامم ...
موضوع اصلی رمان ایلان :
سرگذشت دختر پرستاری که دنبال انتقام برای خونخواهی پدر و مادرش است و تبعات آن.
مقداری از متن رمان ایلان :
یه کت تک خاکستری رنگ به تن داشت. از توی عکس، پیرهن آبی رنگ زیرش به خوبی معلوم بود و با شلوار لی تیپ منحصر به فردی خلق کرده بود..
_ اینم پسر دومش.. آروین کاویان! چهارچشمی ...
موضوع اصلی رمان ایلان :
سرگذشت دختر پرستاری که دنبال انتقام برای خونخواهی پدر و مادرش است و تبعات آن.
مقداری از متن رمان ایلان :
یه کت تک خاکستری رنگ به تن داشت. از توی عکس، پیرهن آبی رنگ زیرش به خوبی معلوم بود و با شلوار لی تیپ منحصر به فردی خلق کرده بود..
_ اینم پسر دومش.. آروین کاویان! چهارچشمی ...
موضوع اصلی رمان گاروت :
رمان گاروت روایت گر زندگی مردی به نام داریوش است که با خیانت نامزدش و ناپدید شدنش سراغ خواهر کوچیک نامزدش میره اونو می دزده و اسیر چنگال خودش میکنه.. ازش متنفره اما معصومیت و ظرافتش…
مقداری از متن رمان گاروت :
داریوش :
نگاهم را به طنین دوختم که شیشه را پایین داد بوی مه مشامم ...
رمان فایتر به قلم اکرم حسین زاده داستان زندگی دختری به نام لیلی است که در پی مفقود شدن مرموز پدرش با لباس و عنوانی مردانه وارد محیط کاری پدرش میشود تا راز این ماجرا را بفهمد.
اما او غافل از حضور مردی که بعد از سالها به وطن برگشته شده است. مردی که میخواهد پرده از راز یک جنایت ...
موضوع اصلی رمان ایلان :
سرگذشت دختر پرستاری که دنبال انتقام برای خونخواهی پدر و مادرش است و تبعات آن.
مقداری از متن رمان ایلان :
یه کت تک خاکستری رنگ به تن داشت. از توی عکس، پیرهن آبی رنگ زیرش به خوبی معلوم بود و با شلوار لی تیپ منحصر به فردی خلق کرده بود..
_ اینم پسر دومش.. آروین کاویان! چهارچشمی ...
موضوع اصلی رمان گاروت :
رمان گاروت روایت گر زندگی مردی به نام داریوش است که با خیانت نامزدش و ناپدید شدنش سراغ خواهر کوچیک نامزدش میره اونو می دزده و اسیر چنگال خودش میکنه.. ازش متنفره اما معصومیت و ظرافتش…
مقداری از متن رمان گاروت :
داریوش :
نگاهم را به طنین دوختم که شیشه را پایین داد بوی مه مشامم ...