کاش گریزی بود
از اینجای قصه که من ایستاده ام
تا آن سر ابرهای شمالی
که تمام سال
بی بهانه می بارید
و درختانی را سبز می کرد
که بعد از رفتن تو
کمر شکسته بودند.
کاش گریزی بود
رفتنی,
از اینجای شهر
تا هرجایی
که تو را مدام تکرار نمی کرد.
تو رفته بودی
من رفته بودم
اما از هم جدا نمی شدیم.
قسمتی از تو
در سرم جا مانده بود
زیر انگشتانم
که تمام زمستان
خواب می ...
رمان من تو روایت زندگی دختری با نام ثمین است که بخاطر قتلِ غیرعمد پدرِ ارسلان توسط برادرش، رابطه اش با ارسلان بهم میخوره.
این در حالیه که ثمین ازش حامله ست و ارسلان میلی برای ادامهی رابطه اش با ثمین نداره...
در تکاپوی پیگیری ثمین برای رضایت گرفتن از خانوادهی ارسلان، پای برادرِ بزرگتر ارسلان به ماجرا باز میشه و ...
با پیدا شدن یک نقشهی گنج زندگی خانواده درویش تحت شعاع قرار میگیرد و آنها را با وسوسهی پیدا کردن گنج به سرزمین دور افتادهی پدری میکشاند. غافل از اینکه به جز آنها خانواده ی دیگری نیز از آن نقشه و آن گنج خبر دارند و در رسیدن به آن از یک جادوگر بزرگو کارکشته کمک گرفته اند. داستان ...
رعنا زنی مستقل و بلند پرواز که هنوز ریشهی عشق گذشته را در قلبش نخشکانده، با صادق مردی سنتی ازدواج میکنه و این مشکلات دامن گیر میشود.
پیام اصلی من از نوشتن این رمان این بود که ما نباید از همهی آدمها انتظار داشته باشیم که تمام خصوصیات یک انسان عادی رو دارا باشن. رعنا دوست نداشت حس مادرانه رو ...
یاس و پرهام با هم یه گذشته ی تاریک دارن که هیچکس از رابطه اشون خبر نداره.
رابطه ای که برای یاس از روی اجبار بوده و برای فرارش از پرهام، با عموی اون ازدواج میکنه تا پرهام بیخیالش بشه. غافل از اینکه پرهام باز هم بهش نزدیک میشه و بین هردوشون اتفاقی میفته که…
هدفم از نوشتن رمان یاس نشون ...
رمان ره مستان اثر فاطمه عطایی ، داستان دختری به نام مستانه است که شخصیتی عاشق دارد، عاشق پسری به نام امیر حافظ که موقعیت اجتماعی خوبی را داراست اما این رابطه با اتفاقات بسیار تلحی پیش می رود که باعث می شود مستانه به خودکشی فکر کند. آخرین چهارشنبه سال است که مستانه خود را از بالای پشت ...
موضوع اصلی رمان چشمان :
رمان چشمان سرگذشت دختریه که حاصل یک تجاوز بوده…
مقداری از متن رمان چشمان :
تو تاریکی، قفل در پشت بوم رو باز کردم و آروم رفتم رو پشت بوم… برق هارو روشن نکردم، که همسایه ها متوجه من نشن.
سقف ساختمون ما، تقریبا پایین تر از همه بود. یه ساختمون سه طبقه سی ساله! تو منطقه شلوغ ...
موضوع اصلی رمان او عاشقم نبود :
زندگی دختری که بعد از فوت پدر و مادرش سرپرستی خواهر و برادرانش رو بر عهده می گیره و …
مقداری از متن رمان او عاشقم نبود :
-فقط کافیه رنگت بپره، لبت بلرزه، اشکت بچکه، پاهات خم بشه و یا دستت رعشه بگیره، اون وقت شک نکن مادر این بچه قرتی دوزاری رو به ...