رمان ماتیک به قلم حنانه فیضی، در ژانر استاد و دانشجویی نوشته شده و مناسب برای تمام کسانی است که این ژانر رو دوست دارند.
صحنه های عاشقانه زیاد داره و در عین حال انتقامی است.
رمان ماتیک به قلم حنانه فیضی، روایت گر پسری لجباز به اسم ساواش است. استاد دانشگاه لادن!
و دختری شیطون را دارد که زیر بار حرف ...
رمان آینده ی یک توهم داستان دختری جسور و بی پروا است که گرفتار عشقی آتشین شده است. عشقی یک طرفه و ظاهرا بی سرانجام که پسر مقابلش هیچ میلی به او ندارد و تماما او را پس میزند.
اما آیا دختر داستان به همین پس زدن قناعت میکند؟ یا قرار است در یک تصمیم ناگهانی پسر را بدزد و ...
رمان عمارت قلهک به نویسندگی صبا ترک، داستانی عاشقانه و معمایی است.
داستان آلما و سروان امیر حسین…
دختری که فداکاری های زیادی میکند و قلب مهربانی دارد.
در رمان عمارت قلهک رازهای زیادی برملا میشود.
رازهایی که مربوط به عمارت قلهک است.
نثر روان و روایت فوق العادهای دارد و به تمامی ردههای سنی توصیه میشود.
خلاصه رمان عمارت قلهک :
رمان عمارت قلهک به ...
رمان گل گیس به قلم ریحانه نیاکام، داستان دختری به نام گلی است که توسط عزیز ترین فرد زندگیاش، مورد تعرض قرار میگیرد.
آن هم به خاطر عشقی ممنوعه و نادرست.
توسط حاج حسام، مردی سی و نه ساله که متاهل است و یک بچه دارد و گلی در دستان او بزرگ شده.
روایت غمگین در عین حال عاشقانه دارد.
رنج و غم ...
رمان ماندن در وقت اضافه روایت گر زندگی سارا ست. زنی مقتدر و محکم، زنی که هیچ قت از پا نمی ایستد و نمی گذارد چرخه ی زندگی اش بایستد یا خللی در آن ایجاد شود. زنی پر تلاش که در برای رسیدن به اهداف خود در جنگ است.
رمان ماندن در وقت اضافه در سال 1399 از انتشارات صدای ...
بیاید نگاهی بندازیم به شروع رمان فصل انتظار اثر تبلور :
مقابل در قهوه ای بزرگ خونه ایستاده بودم…
پرچم های سیاه هنوز بعد دوماه از روی در دیوار این خونه برداشته نشده بود…
قلبم فشرده شد .. درست مثل کاغذ توی دستم…
دوباره کاغذ آزمایشگاه نگاه کردم…
برای خودمم سخت باورش …چطور این بدبخت ها می خوان باور کنن…
دوباره کاغذ مچاله کردم و ...
بیاید نگاهی بندازیم به شروع رمان بهار نارنج اثر rya :
سینی روی میز کوبیده شد و نگاه صحرا از جمعیت گرفته شد و روی بادیگاردش نشست، با سر به اونور خیابون اشاره کرد و دوباره خیره اش شد.
_مغزش پاشیده رو زمین!
چشم از خونی که کف داغ خیابون رو خیس کرده بود گرفت و لیوان نوشیدنیش رو برداشت.
لبهاش روی نی ...
بیایید نگاهی بندازیم به شروع رمان اغواگر اثر نیلوفر قائمی فر :
جلو سپر ماشین وایساده بودم با افکار پریشونم نوک پنجه کفشمو به آسفالت خیابون می زدم اگر کیانا با اون زبونش نتونه اون راضی کنه، پس منم نمیتونم با هیچ مدل حرف زدنی راضیش کن .
میترسم که اینقدر دیر بشه که همه چیز به هم بریزه از یک ...