نازلی برای تغییر مسیر زندگیاش در یک شرکت تبلیغاتی مشغول به کار میشود که رئیس آن فرد خوشنامی نیست. از این رو زندگی آرام و عاشقانه نازلی دستخوش تغییرات ناخوشایندی میشود.
پیامم در رمان خیال لبخندت عواقب پنهان کاری، حفظ صداقت در رابطه است.
هدفم از نگارش این رمان سرگرمی مخاطب، آگاهی دادن به زوجها می باشد.
رمان خیال لبخندت به صورت ...
گیسا که تو شونزده سالگی با اجبار بزرگترا صیغه پسرخاله اش شده، شب مراسم عروسیش با پخش شدن فیلمی که اثبات جنایتش بوده به ناچار فرار می کنه و بعد از ده سال در حالیکه برای کسب درآمد به شغل نامتعارفی رو آورده، سوار یه ماشین می شه که شبو باهاش بگذرونه و وقتی به خونه اش می رسه ...
ماحی که از یه گذشته بسیار تاریکی بیرون اومده و در پی همون گذشته نوزاد تازه به دنیا اورده اشو ازش می گیرند و از سر لجبازی تصمیم می گیرد تن فروشی کنه
اما دقیقا همون باراول امیرسالار مقابلش می ایسته که زنش از بیمارستانی که پسرشو به دنیا اورده فرار کرده و از کشور خارج شده…
حالا امیرسالار مونده و ...
در رمان در میخوانیم که اردوان مجد مردی که بعد از مرگِ برادر و زن برادرش حضانتِ فرزندشون رو قبول میکنه…
از این رو خانواده ی زن برادرش قصد دیدنِ نوه شون رو دارن ولی اردوان بخاطر کینه ای که از درسا، خواهرِ کوچکترِ زن برادرش داره، اونارو از دیدنِ نوه شون منع می کنه و فقط در یه صورت ...
در رمان در خلوت یک گرگ میخوانیم که رئیس مجموعهی مشهور آژند، مرد مرموزی است که جز نام هیچ کس چیز دیگری از او نمیداند. به علت مبتلا بودن یه یک بیماری روانی، قلمروئی جدا و مستقل از آدمها دارد و به تنهایی حکمرانی میکند. کسی مجوز ورود به خلوتش را ندارد تا وقتی که…
هدف من از نوشتن رمان ...
لاچین، هیچوقت فکر نمیکرد از منجلابی که اسیره، بتونه فرار کنه! اما فرار کرد تا بفهمه هرگز اسیر نبوده… اسارت واقعی اینجاست، کنار مردی که نه تنها قدرت لاچین رو میخواد، بلکه از لاچین یک وارث قانونی هم میخواد، کسی که خون دو خاندان قدرتمند رو زنده نگه داره… اینجا نبرد واقعی تازه شروع شده…
هدفم از نوشتن رمان دشت ...
خلاصه جلد اول :
روسلا دختر خاص و قدرتمندیه که تو قبیله ای مرد سالار به دنیا اومده و راز های زیادی داره. بعد ازدواج مخفیانه اش با خوناشام دورگهای درست زمانی که درگیر پیدا کردن قاتل خواهر ناتنیشه، یک شب مورد تعرض جادوگری مرموز و نقابدار قرار می گیره که وقتی خوابه میاد بالا سرش با یک کلمه بی ...
یه دختر ساده و درسخون به نام مونا تو تب عشق پسری به نام ساسان می سوزه که عموی اون پسر، مردی به نام روزبه ست که عاشقانه مونا رو می خواد و از دور کنترلش می کنه ولی نمی دونه که برادرزاده اش درگیر عشق موناست، پدر مونا با منشی روزبه تصادف میکنه و اون دختر می میره، ...