صدای خنده های مستانه اش تمام سالن را پر کرده بود… از همان خنده ها که وادارت میکرد تو هم بخندی! تکرار پشت سر هم حرف «ق» آن هم از عمق گلو! شاید مضحک ولی به شدت تحریک کننده! تحریک کننده به خندیدن متقابل! تنها نقطه ای از او که شاید هنوز در من تاثیر می گذاشت…
هنوز حضورمان را ...
او را تا دم در آپارتمان بدرقه می کنم. بعد قبل از رفتن مکث می کند و خجالت زده می گوید:
-اشکالی نداره… می خوام بگم، می شه یه عکس ازت داشته باشم سحر؟
این اولین بار است که اسم کوچکم را صدا می زند. بیشتر از آنچه فکر می کردم، لذتبخش بود. انگار آن مرز بین ما، کمرنگ تر شده ...
پوفی کشیدم… چند لحظه خیره نگاهش کردم وگفتم:
-برید خونه شاید تا الان برگشته باشه…
نشنید چی گفتم…
-مهندس؟
بهم زل زد وگفت:
-شما نمیدونید کجاست؟
-من از کجا باید بدونم…
با پوزخند گفتم:
-اون دختر شماست!
به سختی روی پاش ایستاد… دستشو روی کاپوت ماشینش گذاشتو بهش تکیه کرد …
اونقدر خمیده ایستاده بود که حس میکردم هرآن احتمال داره بیفته… و من گارد گرفته بودم تا اگر ...
ارمیتا هنوز مات انجا بود.
افسانه با کف دست محکم به کمر لخت ارمیتا زد و ارمیتا یک لحظه سوخت و مثل استنلی لورل چهار دقیقه بعد صدای جیغش از واکنش درد بلند شد.
قبل از اینکه ارمیتا بخواهد یک کلمه بگوید افسانه با داد گفت: یک ساعت تمام برات چشم و ابرو اومدم… الاغ نفهم… ابرومون رفت.
ارمیتا: به درک…. واسه ...
ونداد در اتاقش روی تخت نشسته بود و فکر میکرد.
شاید در باورش نمیگنجید که وقتی بیاید و کتاب هایش را از کتابخانه بردارد حرفهایی بشنود که اصلا توقع شنیدن انها را نداشت. به کتاب های نتش نگاه میکرد و سعی داشت حرفهایی که شنیده بود را در ذهنش حلاجی کند.
شاید اگر در بدو ورودش ان حرف ها را نمی ...
رمان آینده ی یک توهم داستان دختری جسور و بی پروا است که گرفتار عشقی آتشین شده است. عشقی یک طرفه و ظاهرا بی سرانجام که پسر مقابلش هیچ میلی به او ندارد و تماما او را پس میزند.
اما آیا دختر داستان به همین پس زدن قناعت میکند؟ یا قرار است در یک تصمیم ناگهانی پسر را بدزد و ...
رمان ماندن در وقت اضافه روایت گر زندگی سارا ست. زنی مقتدر و محکم، زنی که هیچ قت از پا نمی ایستد و نمی گذارد چرخه ی زندگی اش بایستد یا خللی در آن ایجاد شود. زنی پر تلاش که در برای رسیدن به اهداف خود در جنگ است.
رمان ماندن در وقت اضافه در سال 1399 از انتشارات صدای ...
رمان گل گیس به قلم ریحانه نیاکام، داستان دختری به نام گلی است که توسط عزیز ترین فرد زندگیاش، مورد تعرض قرار میگیرد.
آن هم به خاطر عشقی ممنوعه و نادرست.
توسط حاج حسام، مردی سی و نه ساله که متاهل است و یک بچه دارد و گلی در دستان او بزرگ شده.
روایت غمگین در عین حال عاشقانه دارد.
رنج و غم ...