رمان کاش من صدات بودم به قلم ماوی، داستان دختری به نام ایسو که به خاطر بدهی مادرش، مجبوره یک سال تو شرکتی بدون حقوق کار کنه.
عاشق رئیس اون شرکت که مدلینگ معروفی هست میشه ولی هاکان ناگهان به ایران میاد و همه چیز رها میکنه.
داستان از جایی شروع میشه که معشوقهی هاکان بهش خیانت میکنه و هاکان مجبور ...
رمان اگر نرفته بودی حول محور خانواده میچرخد و طیف اجتماعی دارد. نثر روان و ساده ر.اکبری رمان اگر نرفته بودی را زیبا کرده و عاشقانه ی ملایم آن طیف رمان را جذاب میکند.
شخصیت پدر فداکار خانواده که با وجود خیانت همسر صبورانه تن به بزرگ کردن بچه هایش داده کشش رمان را زیاد میکند.
خلاصه رمان اگر نرفته بودی ...
رمان عاشقانه اشتباه کردم در مورد دختری به نام نیکی است که خانواده ی نیکی برای تهیه مخارج جهیزیه خواهر نیکی به خاطر شرایط شغلی پدر، مجبور به اساس کشی و رفتن به خانه مادربزرگ نیکی می شن و داستان از جایی شروع می شه که نیکی با اصرار مادر مجبور به آشنا شدن با پسری در یک کافی ...
رمان رامشگر طوفان به قلم راز انصاری، داستانی هیجانی و معمایی است.
روایت پسری به اسم رستاک عادل که سالها است با هویت طوفان کیاوش زندگی میکند تا انگ خاندانش را کسی نفهمد.
او تشنهی انتقام است.
انتقام خون مادرش و ارث و میراثی که از او بالا کشیده شده.
برای رسیدن به هدفش هم دست روی دختر عمویش روشنک میگذارد.
او را عاشق ...
در رمان نقش نگار، الناز پاکپور به خوبی تقابل آداب و رسوم های قدیمی و جدید را نشان داده است و به خوبی همه حس می کنیم که چگونه نسل جوان به هیچ وجه آداب کهنه و قدیمی که پایه و اساس درستی هم ندارند، قبول نخواهد کرد و در ادامه با شخصیت مرد داستان همراه می شویم که ...
رمان تپش معکوس روایت زنی است که در زندگی قبلیاش شکست خورده و بار دیگر به طور تصادفی با شخصی آشنا شده و عشق را تجربه میکند، ولی اینبار هم به اشتباه. آن مرد متاهل است و این تازه شروع چالشها است. قلم نویسنده، شیوا و روان میباشد. مخاطب به خوبی با شخصیتها و قصه خو گرفته و تا ...
رمان نقاب جذابیت خودش رو از شخصیت بیرحم مرد داستان می گیره که پشت نقاب خشونت پنهان شده و از دختری که او را به یاد همسر و عشق سابقش می اندازد می خواهد که در نقش او بازی کنه.
رمان نقاب با شخصیت پردازی های به جا مخاطب رو درگیر ادامه دادن می کند.
خلاصه رمان نقاب :
دختری که از ...
رمان پرهون سرگذشت مردی رو روایت می کنه که زمانی عاشقانه کسی را دوست داشت و حالا با تهدید سعی در بدست آوردنش میکنه.
گاهی زمان برای عوض کردن آدم ها سنگ تمام میگذارد…
خلاصه رمان پرهون :
پسر نابغهی فامیل و مهندس رباتیک دانشگاه امیرکبیر بود. نور چشمی بزرگتر ها. عاقل، جذاب، دوستداشتنی و متین. همهی فامیل روی سرش قسم میخوردن ...