طیف رمان بالاتر از سیاهی آموزنده و اجتماعیست و ر.اکبری با توانایی خاصی توانسته یکی از بزرگترین معضلات اجتماعی را به نمایش بگذارد.
عاشقانه نرم و لطیف داستان به جذابیت رمان بالاتر از سیاهی کمک زیادی کرده. تعلیق مناسبی دارد و موضوع اجتماعی آن در جهت آموزش کاربردیست.
مقدمه رمان بالاتر از سیاهی :
تقدیم به همسفر زندگی ام
ر.اکبری
خلاصه رمان بالاتر از ...
رمان خورشید نوشتهی صبا ترک، یک محیط سنتی مذهبی دارد و در ژانر عاشقانه، اجتماعی نوشته شده است.
نکات آموزندهی بسیاری دارد و خواندنش به هر ردهی سنی توصیه میشود.
رمان خورشید به قلم صبا ترک، داستان خورشید است.
دختری از خانوادهی سنتی که به او تهمت ناموسی زده میشود.
در عین حال پسری که دست خورشید را میگیرد و حامیاش میشود.
خلاصه رمان ...
تو خونهی برادرم، توسط بهترین دوستش بهم تجاوز شد…
اون منو با دوست دخترش اشتباه گرفت.
خونه تاریک بود و چیزی و نمیدید…
مست بود و نفهمید من ماهینم، خواهرِ میلاد و همه چیز با اون اتفاق، در عرض یه چشم به هم زدن تبدیل به طوفان شد.
شاید در ابتدا هدفم از نوشتن رمان آن شب ایجاد سرگرمی بود ولی دیدگاهای متفاوتی ...
نسا و حامد دچار اقدام گناهی نابخشیدنی می شن اما نسا خیلی زود به خودش میاد و تموم تلاششو می کنه که جبران کنه اما حامد اصرار به ادامه مسیر داره در این میان رایان در سرراه نسا قرار می گیره که نسا فکر می کنه فرشته پاک و معصومیه که می تونه بااون گذشته رو جبران کنه اما ...
ماحی که از یه گذشته بسیار تاریکی بیرون اومده و در پی همون گذشته نوزاد تازه به دنیا اورده اشو ازش می گیرند و از سر لجبازی تصمیم می گیرد تن فروشی کنه
اما دقیقا همون باراول امیرسالار مقابلش می ایسته که زنش از بیمارستانی که پسرشو به دنیا اورده فرار کرده و از کشور خارج شده…
حالا امیرسالار مونده و ...
یه دختر ساده و درسخون به نام مونا تو تب عشق پسری به نام ساسان می سوزه که عموی اون پسر، مردی به نام روزبه ست که عاشقانه مونا رو می خواد و از دور کنترلش می کنه ولی نمی دونه که برادرزاده اش درگیر عشق موناست، پدر مونا با منشی روزبه تصادف میکنه و اون دختر می میره، ...
کاش گریزی بود
از اینجای قصه که من ایستاده ام
تا آن سر ابرهای شمالی
که تمام سال
بی بهانه می بارید
و درختانی را سبز می کرد
که بعد از رفتن تو
کمر شکسته بودند.
کاش گریزی بود
رفتنی,
از اینجای شهر
تا هرجایی
که تو را مدام تکرار نمی کرد.
تو رفته بودی
من رفته بودم
اما از هم جدا نمی شدیم.
قسمتی از تو
در سرم جا مانده بود
زیر انگشتانم
که تمام زمستان
خواب می ...
مرد زخمخوردهای که توی نوجونیش توسط یه زنِ زیبا و افسونگر شکنجهی روحی و جسمی میشه و حالا اون نوجوون تبدیل شده به مردی جذاب و مغرور و پولدار و با نزدیک شدن به دختر بیستسالهی اون زن سعی داره خشونتهای تحمیل شده به خودش رو به مایا تحمیل کنه، اما با آوردن مایا توی زندگیش تمام معادلاتش بهم ...