رمان طواف و عشق سفری معنوی را به تصویر کشیده که با توصیفات زیبای نویسنده از مراسم و اعمال حج ما نیز با شخصیتها همراه میشویم. فلشبکهایی که در طول قصه است باعث میشود در زمانهای مناسب به تمام سوالاتی که برای مخاطب ایجاد میشود آرام آرام پاسخ داده شود. داستان بسیار روان است و باعث میشود سرعت خواندن ...
رمان شوریده حال روایت دختری غریبی است که از خوابی پر از کابوس بیدار شده و میفهمد که در زمانِ پرواز کردنش در عالمِ دیگر، همسر یک مرد شده، همهی اینها در حالی است که او در گذشته نامزد داشته است. روبهروییِ این دو قصه با هم لحظات و ماجراهای هیجانانگیزی برای مخاطب دارد که با تعلیق فراوان، خواندنی ...
رمان ثمر به قلم مهسا اسدی، داستان یک دختر مظلوم و بیپناه است.
ثمر، دختری که به ناحق مورد تعرض قرار میگیرد و در روستا توسط مردم رسوا میشود.
اما دست سرنوشت، مردی همه چی تمام را مقابلش قرار میدهد که برایش حامی میشود.
مردی که او را نمیخواهد، اما مردانگی در حق ثمر میکند.
رمان ثمر به قلم مهسا اسدی، در ژانر ...
طیف رمان بالاتر از سیاهی آموزنده و اجتماعیست و ر.اکبری با توانایی خاصی توانسته یکی از بزرگترین معضلات اجتماعی را به نمایش بگذارد.
عاشقانه نرم و لطیف داستان به جذابیت رمان بالاتر از سیاهی کمک زیادی کرده. تعلیق مناسبی دارد و موضوع اجتماعی آن در جهت آموزش کاربردیست.
مقدمه رمان بالاتر از سیاهی :
تقدیم به همسفر زندگی ام
ر.اکبری
خلاصه رمان بالاتر از ...
رمان شکوفه ی سیب به نویسندگی سعیده نعیمی روایت دختری روستایی و مو طلایی به نام بهار است. دختری که عاشق معلم خود می شود اما هیچ وقت جرات اعتراف ندارد. به اجبار پدرش ازدواج می کند اما دست تقدیر باعث می شود تا او در اوج جوانی بیوه شود و همین باعث بازگشت مجدد او به روستای کوچکشان ...
رمان خورشید نوشتهی صبا ترک، یک محیط سنتی مذهبی دارد و در ژانر عاشقانه، اجتماعی نوشته شده است.
نکات آموزندهی بسیاری دارد و خواندنش به هر ردهی سنی توصیه میشود.
رمان خورشید به قلم صبا ترک، داستان خورشید است.
دختری از خانوادهی سنتی که به او تهمت ناموسی زده میشود.
در عین حال پسری که دست خورشید را میگیرد و حامیاش میشود.
خلاصه رمان ...
همه لرزش دست و دلم از آن بود
که عشق پناهی گردد
پروازی نه
گریزگاهی گردد
آی عشق! آی عشق!
چهره آبی ات پیدا نیست
و خنکای مرهمی بر شعله ی زخمی
نه شور شعله بر سرمای درون
آی عشق! آی عشق!
چهره سرخ ات پیدا نیست
غبار تیره ی تسکینی بر حضور وهن
دنج رهایی بر گریز حضور
سیاهی بر آرامش آبی
و سبزه برگچه بر ارغوان
آی عشق! آی عشق!
رنگ آشنایت ...
تو خونهی برادرم، توسط بهترین دوستش بهم تجاوز شد…
اون منو با دوست دخترش اشتباه گرفت.
خونه تاریک بود و چیزی و نمیدید…
مست بود و نفهمید من ماهینم، خواهرِ میلاد و همه چیز با اون اتفاق، در عرض یه چشم به هم زدن تبدیل به طوفان شد.
شاید در ابتدا هدفم از نوشتن رمان آن شب ایجاد سرگرمی بود ولی دیدگاهای متفاوتی ...