موضوع اصلی رمان ایلان :
سرگذشت دختر پرستاری که دنبال انتقام برای خونخواهی پدر و مادرش است و تبعات آن.
مقداری از متن رمان ایلان :
یه کت تک خاکستری رنگ به تن داشت. از توی عکس، پیرهن آبی رنگ زیرش به خوبی معلوم بود و با شلوار لی تیپ منحصر به فردی خلق کرده بود..
_ اینم پسر دومش.. آروین کاویان! چهارچشمی ...
موضوع اصلی رمان فادیا :
داستان دختری تنها که طی اتفاقاتی زندگیش به آدم های مشهور و مرموز گره میخوره.
مقداری از متن رمان فادیا :
افرا: الوند؟
الوند: عصبانی شدی؟
ـ نه! چرا باید عصبانی بشم؟
ـ چون فقط هر موقع عصبانی هستی اسم خودم رو صدا می زنی.
ـ واقعا؟
ـ آره.
ـ تا حالا بهش دقت نکرده بودم.
ـ ولی من دقت می کنم… به هر ...
موضوع اصلی رمان خیال لبخندت :
به هم خوردن زندگی آرام متاهلی یک زن توسط رییس عاشق و بیمار.
مقداری از متن رمان خیال لبخندت :
عاشقش بودم.
ذهنم شروع کرد به حرف زدن:
«به این فکر کن حتی اگر این کار رو به دست نیاری، یه حسام داری که همهجوره عاشقته.»
نفسم شروع کرد به آرام شدن. همهچیز داشت خوب پیش میرفت، اگر آن ...
موضوع اصلی رمان چشمان :
رمان چشمان سرگذشت دختریه که حاصل یک تجاوز بوده…
مقداری از متن رمان چشمان :
تو تاریکی، قفل در پشت بوم رو باز کردم و آروم رفتم رو پشت بوم… برق هارو روشن نکردم، که همسایه ها متوجه من نشن.
سقف ساختمون ما، تقریبا پایین تر از همه بود. یه ساختمون سه طبقه سی ساله! تو منطقه شلوغ ...
مضوع اصلی رمان پیانیست :
رمان پیانیست روایت برادر کُشی است.
مقداری از متن رمان پیانیست :
زمستان ۱۳۹۳
آنچنان برفی می بارید که طی ده سال گذشته همتایش را نداشتیم. هوا به شدت سرد شده بود و بخاری بی جان ماشین هم هرچه سعی و تلاش میکرد کارساز نبود.
انگشت پاهایم با وجود آن کفش جلو باز و پاشنه بلند یخ کرده و ...
موضوع اصلی رمان او عاشقم نبود :
زندگی دختری که بعد از فوت پدر و مادرش سرپرستی خواهر و برادرانش رو بر عهده می گیره و …
مقداری از متن رمان او عاشقم نبود :
-فقط کافیه رنگت بپره، لبت بلرزه، اشکت بچکه، پاهات خم بشه و یا دستت رعشه بگیره، اون وقت شک نکن مادر این بچه قرتی دوزاری رو به ...
موضوع اصلی رمان معانقه:
رمان معانقه داستان دختری به نام شیرینه. شیرین واسه به دست آوردن کارخونه ای که واسش خیلی زحمت کشیده مجبور میشه به پدرش دروغ بگه.
پدری که میخواد سهم ال ارث شیرین و به همسر جدیدش ببخشه.
مقداری از متن رمان معانقه:
باورم نمیشد تو این هوا، تو این ساعت از روز اینجا، تو همچین محیطی منتظر آدمی بودم ...
مقدمه رمان نغمه شب
نغمه شب سر گذشت نغمه است. دختری که بخاطر حضور تو خانواده ای که بهش فرصت تجربه کردن و رشد کردن نمیداد، خیلی گوشه گیر و منزوی شده بود.
وضع مالی خیلی خوب پدرش باعث میشد نغمه برای معاشرت محدودیت داشته باشه و از طرفی زیر ذره بین اطرافیان باشه. اما شرایط با دانشگاه رفتن نغمه تغییر ...