توضیحات مهم رمان سیگار سناتور از بهار سلطانی
موضوع اصلی رمان سیگار سناتور از بهار سلطانی
راجع به ازدواج اجباری یک دختر با برادر معشوقه ی خودش هست.
خلاصه رمان سیگار سناتور از بهار سلطانی
بفرین دختری کرد از کوهستانهای غربه که دقیقاً رازی رو شب عروسیش با مهندس شهری که به روستاشون اومده، در میون میذاره. وقتی روز بعد فرزین غیب ...
همه لرزش دست و دلم از آن بود
که عشق پناهی گردد
پروازی نه
گریزگاهی گردد
آی عشق! آی عشق!
چهره آبی ات پیدا نیست
و خنکای مرهمی بر شعله ی زخمی
نه شور شعله بر سرمای درون
آی عشق! آی عشق!
چهره سرخ ات پیدا نیست
غبار تیره ی تسکینی بر حضور وهن
دنج رهایی بر گریز حضور
سیاهی بر آرامش آبی
و سبزه برگچه بر ارغوان
آی عشق! آی عشق!
رنگ آشنایت ...
دریا از ۱۵ سالگی به شهر میاد و در خونه گیتی خانم به عنوان پرستار و خدمتکار همه نوع کار انجام میده تا بتونه به زودی به استقلال برسه، زندگی روتین جریان داشت تا اینکه همسایه جدیدی تو خونه مجاور ساکن میشه. کسی که از ابتدا گیتی خانم باهاشون مشکل داره، یک مادر و پسر، که رفتار های عجیبی ...
در رمان آخرین غروب پاییز به قلم شبنم اعتمادی می خوانیم:
باران دختری ۲۶ ساله؛ که به خاطر مشکلات و اختلافات عمیقی که با خانواده اش داره به اجبار از اونها جدا میشه و برای کار؛ساکن شهر دیگهای میشه.
دلیل این اختلافات هم مشکلات و اشتباهات بزرگیه که توی سن ۱۶ سالگی انجام داده…اشتباهاتی که مسیر زندگیشو عوض میکنه و اونو ...
تو خونهی برادرم، توسط بهترین دوستش بهم تجاوز شد…
اون منو با دوست دخترش اشتباه گرفت.
خونه تاریک بود و چیزی و نمیدید…
مست بود و نفهمید من ماهینم، خواهرِ میلاد و همه چیز با اون اتفاق، در عرض یه چشم به هم زدن تبدیل به طوفان شد.
شاید در ابتدا هدفم از نوشتن رمان آن شب ایجاد سرگرمی بود ولی دیدگاهای متفاوتی ...
رمان آناهیتا باران کن روایتگر زندگی آناهیتا و محمدمیعاد است. محمدمیعاد مردی با ایمان و خدا دوست است که از همسر خود، طهورا جدا شده و از او یک دختر سه ساله دارد، به خواستگاری آناهیتا میرود و خواستگاری او از آنا زندگی دختر را دست خوش تغییرات میکند.
هدفم از نوشتن رمان آناهیتا باران کن نشان دادن اینه که ...
رمان احساسینوفن اثر عسل ظاهری
برای دانلود رمان احساسینوفن از عسل ظاهری کلیک کنید
رمان اسارت بی پایان روایت زندگی دختری به نام حلماست که سه روز قبل از عقدش به تولد صمیمی ترین دوستش میره و اونجا حسابی مشروب میخوره، پلیس همه رو دستگیر میکنه و آبروی نامزدش و حاجی باباش میره…
ولی برخلاف تصورِ حلما، امیریل حاضر نمیشه عقد رو بهم بزنه و هردو با هم….
هدفم از نوشتن رمان اسارت بی پایان ...