موضوع اصلی رمان باران بهاری
او دختریست از تبار درد... تنها، اما پابرجا. دختری که با وجود زخمهای پنهان، دست از مهر ورزیدن برنداشته. خودش پناه ندارد، اما آغوشی امن برای عزیزانش ساخته، و برای شادی آنها، هر کاری از دلش برمیآید. رونش شیشهایست، ترکخورده از تکرار رنج، اما آنقدر هنرمندانه لبخند میزند که کسی نفهمد دلش از چه میلرزد. ارادهاش ...
موضوع اصلی رمان سایه گناه
سایه، دختری تنها و بیپناه، سالهاست که زیر سایه محبت عمه و دخترعمهاش روزگار میگذرونه. دختری سرزنده اما ناچار، که برای زنده موندن گاهی دست به کارهایی میزنه که از درون خودش رو میخوره؛ مثل دوست شدن با پسرها برای پول. اما همهچیز از جایی تغییر میکنه که با نوید، استاد دانشگاهش، وارد رابطهای میشه. نوید ...
موضوع اصلی رمان ادمین
کیارش عادل، بعد از سالها زندگی در خارج، با رویای ساختن امپراتوری خودش به ایران برمیگرده؛ پر از انگیزه، جاهطلبی و نقشههای بزرگ. اما درست وسط شروع کارش، همهچیز پیچیده میشه... خیلی زود میفهمه بیزینس تنها چیزی نیست که باید براش بجنگه. دختری باهوش، مرموز و زخمخورده، در سایهها براش دام پهن کرده. با نقشههایی دقیق و ...
موضوع اصلی رمان 1411
رمان ۱۴۱۱ داستان دختریست جسور و بلندپرواز، خبرنگاری که عطش کشف حقیقت و هیجان، او را به دل خطر میکشاند. او برای بهدست آوردن یک خبر داغ و افشاگرانه، تصمیم میگیرد به زندگی یکی از خطرناکترین خلافکاران شهر نزدیک شود. نه از روی علاقه، بلکه صرفاً برای رسیدن به تیتر یک! اما درست همانجا، جایی که فکر ...
موضوع اصلی رمان نیلوفر آبی
چشم های به خون نشسته ام را به اویی که غرق در خونش دست و پا می زد،دوختم. پایان فاجعه بار یک زندگیِ امپراطوری اینگونه بود؟! چاقو را که این بار بلند کرد،نگاه از کوه زندگی ام گرفته و از عمق وجودم جیغ کشیدم: اما مقابل چشمم،چاقو به قلبش فرو رفت و بعد،ناله های طفلم در ...
موضوع اصلی رمان گلاریس
اون دختر برای عمل مادرش میخواد تن فروشی کنه و بکارتش رو به حراج گذاشته! اسمش گلاریس بود! دختری که مامور شده بودم تا بدون اینکه بفهمه دورادور مراقبش باشم! با فهمیدن اینکه میخواد بکارتش رو به حراج بذاره! اون رو به خونهام کشیدم تا توی دام مرد دیگه ای نیوفته
مقداری از متن گلاریس
ريحانه نيز كنج خانه ...
موضوع اصلی رمان مخمصه باران
داستان زندگی باران دختری 18 ساله ای را روایت میکند که به دلیل بارداری اش از فردین و برای پاک کردن این بی آبرویی، قصد خودکشی دارد که توسط آیهان نجات پیدا میکند.....
مقداری از متن مخمصه باران
کمی جلو تر از نوک کفش های آل استار سفید مشکیم دیگه هیچی نیست ... هیچ ِسفتی که بشه روش ...
موضوع اصلی رمان ریسک
نگاهش با دقت بیشتری روی کارتهای در دستش سیر کرد. دور آخر بود و سرنوشت بازی مشخص میشد. صدای بلند موزیک فضا را پر کرده بود و هیاهو و سروصدا بیداد میکرد. با وجود فضای نیمهتاریک آنجا و نورچراغهایی که مدام رنگ عوض میکردند، لامپ بالای میز، نور نسبتاً ثابتی برای افراد دور میز فراهم کرده بود. ...