موضوع اصلی رمان مهیل
از همان روزهای آغاز بلوغم، از ماجد بیزار بودم. نگاه مراقبش، تذکرات مداومش، و آن حضور بیوقفهاش آزارم میداد. اما وقتی فهمیدم اسلحه دارد، ترس هم به نفرت اضافه شد. زخمهای روی صورتش، آن نگاه سرد، و پوست سوختهاش تصویری وحشتناک ساختند. دیگر حضورش، برای "مهیل"، کابوس بود. مردی همیشه در کنارم، ولی همیشه دور، همیشه تهدید. ...
موضوع اصلی رمان تشریفات
اولش همه مخالفت میکردن. دشمنی، از زمین و زمان. پدر و مادری که فقط با یه نگاه بهم میفهموندن: «این راه غلطه، برنگرد دختر...» اما وقتی ایستادم، وقتی تسلیم نشدم، همه چیز عوض شد. دشمنها رفیق شدن، و پدر و مادر؟ مشوق و همراه. دنیای تشریفات، دنیای منه؛ دنیایی که اولش یه فضای خالی بود، فقط دیوار... ...
موضوع اصلی رمان باران بهاری
او دختریست از تبار درد... تنها، اما پابرجا. دختری که با وجود زخمهای پنهان، دست از مهر ورزیدن برنداشته. خودش پناه ندارد، اما آغوشی امن برای عزیزانش ساخته، و برای شادی آنها، هر کاری از دلش برمیآید. رونش شیشهایست، ترکخورده از تکرار رنج، اما آنقدر هنرمندانه لبخند میزند که کسی نفهمد دلش از چه میلرزد. ارادهاش ...
موضوع اصلی رمان سایه گناه
سایه، دختری تنها و بیپناه، سالهاست که زیر سایه محبت عمه و دخترعمهاش روزگار میگذرونه. دختری سرزنده اما ناچار، که برای زنده موندن گاهی دست به کارهایی میزنه که از درون خودش رو میخوره؛ مثل دوست شدن با پسرها برای پول. اما همهچیز از جایی تغییر میکنه که با نوید، استاد دانشگاهش، وارد رابطهای میشه. نوید ...
موضوع اصلی رمان ادمین
کیارش عادل، بعد از سالها زندگی در خارج، با رویای ساختن امپراتوری خودش به ایران برمیگرده؛ پر از انگیزه، جاهطلبی و نقشههای بزرگ. اما درست وسط شروع کارش، همهچیز پیچیده میشه... خیلی زود میفهمه بیزینس تنها چیزی نیست که باید براش بجنگه. دختری باهوش، مرموز و زخمخورده، در سایهها براش دام پهن کرده. با نقشههایی دقیق و ...
موضوع اصلی رمان 1411
رمان ۱۴۱۱ داستان دختریست جسور و بلندپرواز، خبرنگاری که عطش کشف حقیقت و هیجان، او را به دل خطر میکشاند. او برای بهدست آوردن یک خبر داغ و افشاگرانه، تصمیم میگیرد به زندگی یکی از خطرناکترین خلافکاران شهر نزدیک شود. نه از روی علاقه، بلکه صرفاً برای رسیدن به تیتر یک! اما درست همانجا، جایی که فکر ...
موضوع اصلی رمان نیلوفر آبی
چشم های به خون نشسته ام را به اویی که غرق در خونش دست و پا می زد،دوختم. پایان فاجعه بار یک زندگیِ امپراطوری اینگونه بود؟! چاقو را که این بار بلند کرد،نگاه از کوه زندگی ام گرفته و از عمق وجودم جیغ کشیدم: اما مقابل چشمم،چاقو به قلبش فرو رفت و بعد،ناله های طفلم در ...
موضوع اصلی رمان گلاریس
اون دختر برای عمل مادرش میخواد تن فروشی کنه و بکارتش رو به حراج گذاشته! اسمش گلاریس بود! دختری که مامور شده بودم تا بدون اینکه بفهمه دورادور مراقبش باشم! با فهمیدن اینکه میخواد بکارتش رو به حراج بذاره! اون رو به خونهام کشیدم تا توی دام مرد دیگه ای نیوفته
مقداری از متن گلاریس
ريحانه نيز كنج خانه ...