موضوع اصلی رمان اکسیدنت :
داستان دختری که شب عروسی عشقش، توی خیابون گیر سه تا پسر مست میفته و بقیه ی ماجرا.
مقداری از متن رمان اکسیدنت :
– زود بـــاش.. داد بزن.. فریـــاد بکش بشنوم صـــدای درد کشیدنتـــو!
محکم با دستم چنگی به شکم لختش زدم و نفس های پر حرص و داغم و به بغل گوشش روندم.
نگاهم افتاد به چهره ...
موضوع اصلی رمان بگو زمستان نیاید :
سرگذشت دختری که دزدیده شده و تبعات این ماجرا بر روی زندگیش.
مقداری از متن رمان بگو زمستان نیاید :
صدای کسی که آمده بود داخل، ترس را گره زد به حلقم.
– اینجا تا چشم کار میکنه دریاست و ماهیهاش. کسی به دادت نمیرسه خانمکوچولو!
لحظهای ساکت ماندم و این بار بغضکرده گفتم:
– شما کی هستین؟
صدا ...
موضوع اصلی رمان وداع آخر :
تفاوت فرهنگی دو زوج و توقعاتشون از هم.
مقداری از متن رمان وداع آخر :
ماگ چایش را سر میکشد و تفاله اش را میگذارد… برگه ی زیر دستش را میگیرد و با دقت اعداد را محاسبه میکند… شماره ها یکی پس از دیگری از نوبت شمار خوانده میشوند و او هر بار میان حساب و ...
موضوع اصلی رمان رسوا :
دو برادری که از هم بی خبرند و بعد از سال ها با وجود دختری که با یکی از آن ها در گذشته سر و سری داشته آشنا می شوند.
مقداری از متن رمان رسوا :
ورقه را محکم روی میز کوبید:
-این قرارداد ابطاله!
با برداشتن کیفش از جا بلند شد:
-هر وقت به جای دو تا تیکه کاغذ ...
موضوع اصلی رمان گاروت :
رمان گاروت روایت گر زندگی مردی به نام داریوش است که با خیانت نامزدش و ناپدید شدنش سراغ خواهر کوچیک نامزدش میره اونو می دزده و اسیر چنگال خودش میکنه.. ازش متنفره اما معصومیت و ظرافتش…
مقداری از متن رمان گاروت :
داریوش :
نگاهم را به طنین دوختم که شیشه را پایین داد بوی مه مشامم ...
موضوع اصلی رمان قلب سوخته :
رمان قلب سوخته سرگذشت دختری هست که پدر و مادرش توی بچگی از هم جدا شدن و در عین تنهایی در بین جمع خانواده پدرش، کاملا شجاع و جسور به بار میاد، تا اینکه رازی از گذشته برملا میشه و واقعیتِ زندگی پدر و مادرش رو براش عیان میکنن.
مقداری از متن رمان قلب سوخته :
شربتِ ...
موضوع اصلی رمان قلب دیوار :
قاچاق مواد مخدر- دوستی و تکریم والدین.
مقداری از متن رمان قلب دیوار :
قبل از آنکه دستم به دکمه زنگ برسد در باز میشود و ساسان توی چارچوب قرار میگیرد.
لباس بیرونی به تن دارد. خریدهایم را توی دستم جابهجا می کنم.
– جایی میرفتی؟
میخواهد دهان باز کند که میگویم:
– ببخشید… حواسم نبود به من ربطی نداره!
برافروخته ...
موضوع اصلی رمان قراری که عاشقانه نبود :
رمان قراری که عاشقانه نبود سرگذشت دختریه که از شهری کوچک به تهران آمده و به سختی میخواهد که مستقل باشد.
مقداری از متن رمان قراری که عاشقانه نبود :
تهران ۱۳۹۲
داشتم با کاغذ توی دستم خودم را باد می زدم. کولرآبی روی دور تند بود اما زورش به گرمای چهل درجه ی بعدازظهر ...