موضوع اصلی رمان دو سنگ یکی کهربا
وقتی کهربا ناپدید میشود و کیاراد، نامزد سابقش ناگهان بازمیگردد، زندگی کامران شمس دگرگون میشود. مردی که سالها بیچشمداشت از او مراقبت کرده، حالا با واقعیتی روبهروست که نمیتواند نادیدهاش بگیرد: دلی که بیصدا وابسته شده... با ورود کیاراد، مناقصهای تجاری و سرنوشتساز، و ظهور رقبایی خطرناک، رقابتها از دنیای تجارت به دلها کشیده ...
موضوع اصلی رمان جوهر سیاه
از نسلی به نسل دیگر، آیینی در طایفهای بزرگ و بانام، چون سایهای سرد بر جان وارثان افتاده است؛ رسمی خشن و بیرحم که بهای بقایش، ریختن خونِ خویشاوند است. حالا تنها بازماندهی این سلسله، خدیو است؛ مردی که میان آتش قدرت و زخمهای گذشته قد کشیده. جسارت در چشمانش موج میزند، اما دلش سالهاست از ...
موضوع اصلی رمان تباهکار
لیلی، زنی قوی اما زخمی از رنجهای زندگیست. مادرش، همهی تکیهگاه احساسیاش، در آستانه مرگ قرار دارد. وقتی راهی برای نجات نمیماند، زندگی او را مقابل مردی مرموز به نام ارشیا قرار میدهد؛ مردی که در چشمانش درد و در صدایش سایهای از حقیقت پنهان است. پیشنهادش ساده اما زهرآلود است: "فقط یک شب، بدون پرسش." اما ...
موضوع اصلی رمان یاسمین
رمان درباره پسر دانشجویی به اسم بهزاده که عاشق دختری به اسم فرنوش میشود که پسر خاله اش خواستگار اوست اما ...
مقداری از متن یاسمین
بیا بریم خودتم لوس نکن مرده و قولش... کاوه کی به شما گفته که من مردم تو این دوره و زمونه مرد کجا بود؟ اگه مرد پیدا می شد که این همه دختر ...
موضوع اصلی رمان مسجون
یاس ادیب برای حفظ بزرگترین راز زندگیاش ناچار میشود به ازدواجی اجباری با پاشا زرین تن بدهد. اما در همان نخستین شب زندگی مشترک، با چهرهای پنهان از پاشا روبهرو میشود؛ مردی که رفتارها و تمایلات تاریک و نگرانکنندهای دارد. به نظر میرسد پاشا زرین در آزار زنان در لحظات صمیمانه، لذتی بیمارگونه پیدا میکند...
مقداری از متن ...
موضوع اصلی رمان بخت طوبی
طوبی، دختر چهارده سالهی حاجی تقی خان، بنکدار مشهور بازار، دل به پسری به نام منوچهر بسته و در خفا با او ارتباط دارد. اما وقتی حاجی تقی خان از این رابطهی پنهانی باخبر میشود، برای حفظ آبرو و جلوگیری از رسوایی، تصمیم میگیرد طوبی را به سرعت شوهر دهد. در این میان غلامحسین خان، مردی ...
موضوع اصلی رمان پروا
قلبم دیوانهوار میکوبید و مثل موشی که به وحشت دنبال لانه باشد، به دنبال راه فرار میگشتم. صدای اطراف مثل متهای روی اعصابم میچرخید و ضعف عصبی و جسمی از پا انداخته بودم. مثل روحی سرگردان بودم که نمیدانست کجاست و چه باید بکند. ضربان قلبم تند، نامنظم و وحشیانه میکوبید... کوپ... کوپ... اصلاً نمیدانستم چرا یا ...
موضوع اصلی رمان سایه مجنون
ماهک، دختر نوجوان و سادهدلی که بیاختیار دل به امیرعلی ستوده بسته؛ مردی که نامش برای همه حکم قسم را دارد و هیچ زنی تاکنون راهی به دل یا تخت او پیدا نکرده است. بیآنکه خودش بداند، ماهک با همان معصومیت و ناز ذاتیاش سالهاست امیرعلی را اسیر دل خود کرده. دختری که همیشه از مردها ...