در رمان آخرین غروب پاییز به قلم شبنم اعتمادی می خوانیم:
باران دختری ۲۶ ساله؛ که به خاطر مشکلات و اختلافات عمیقی که با خانواده اش داره به اجبار از اونها جدا میشه و برای کار؛ساکن شهر دیگهای میشه.
دلیل این اختلافات هم مشکلات و اشتباهات بزرگیه که توی سن ۱۶ سالگی انجام داده…اشتباهاتی که مسیر زندگیشو عوض میکنه و اونو ...
رمان آناهیتا باران کن روایتگر زندگی آناهیتا و محمدمیعاد است. محمدمیعاد مردی با ایمان و خدا دوست است که از همسر خود، طهورا جدا شده و از او یک دختر سه ساله دارد، به خواستگاری آناهیتا میرود و خواستگاری او از آنا زندگی دختر را دست خوش تغییرات میکند.
هدفم از نوشتن رمان آناهیتا باران کن نشان دادن اینه که ...
دختر حاج سید غلام رضا ملکوت، قاضی کاشانی ، از خانه به قصد خروج از مرز، توسط یک قاچاقی به نام منوچهر، فرار می کند، در مسیر تریلی حاوی بشکه های بنزین، منفجر می شود، و نام ستیلا سادات ملکوت، در لیست، اجساد سوخته شده ی غیر قابل شناسایی ، قرار می گیرد. همه چیز به اینجا ختم نمی ...
گیسو، دختر خوش قلب و جوونیه که به تازگی رابطه اش با نامزدش برخلاف میل خودش تموم شده و حالا با بیرحمی مجبوره که تو جشن عروسی نامزدش که از قضا از اقوامش هم هست، شرکت کنه.. اما درست تو شب عروسی نامزد سابقش، توی خیابون به تور سه تا جوون مست و چت میافته و بلاهایی به سرش ...
شروع رمان اوهام عاشقی از همخانگی زنی متاهل اما متارکه کرده با پسری هست که شب عروسیش فرار کرده، در تمام مدت همخانگی این دو نفر هیچ قانون و تابویی رو زیر پا نمی ذارن با اینکه عشق در سینه اشون پنهان شده اما به هم کمک می کنند از روابط سمی و خطرناک نجات پیدا کنند تا بهم ...
جانا درگیرِ یه احساس متفاوته، احساسی که فکر می کنه واقعیترین حسش به حساب میاد.
این احساسات از لحظهای رقم میخورن که صمیمیترین دوستش رُزا سعی داره مسیر افکارش رو کم کم به بیراهه بکشه.
اما با اومدنِ شاهو توی زندگیش، کم کم از این اشتباه بیرون میاد.
رمان حس اشتباه، داستانی جهت سرگرمی، برگرفته از زندگی شخصیتهایی که توی دنیای واقعیمون ...
نسا و حامد دچار اقدام گناهی نابخشیدنی می شن اما نسا خیلی زود به خودش میاد و تموم تلاششو می کنه که جبران کنه اما حامد اصرار به ادامه مسیر داره در این میان رایان در سرراه نسا قرار می گیره که نسا فکر می کنه فرشته پاک و معصومیه که می تونه بااون گذشته رو جبران کنه اما ...
در رمان در میخوانیم که اردوان مجد مردی که بعد از مرگِ برادر و زن برادرش حضانتِ فرزندشون رو قبول میکنه…
از این رو خانواده ی زن برادرش قصد دیدنِ نوه شون رو دارن ولی اردوان بخاطر کینه ای که از درسا، خواهرِ کوچکترِ زن برادرش داره، اونارو از دیدنِ نوه شون منع می کنه و فقط در یه صورت ...