توضیحات مهم رمان آخرین مقتول از حوای پاییزی
رمان آخرین مقتول جلد دوم است و ادامه ی رمان سایه ماه است که در اپلیکیشن به بوک منتشر شده است.
لطفا رمان آخرین مقتول را بدون نظر و امتیاز رها نکنید. لایک به صفحه نویسنده یعنی خانم حوای پاییزی و بازدید از آثار ایشان فراموش نشود.
موضوع اصلی رمان آخرین مقتول از حوای ...
توضیحات مهم رمان قشاع از نیلوفر قائمی فر
رمان قشاع به نویسندگی نیلوفر قائمی فر که از محبوب ترین رمان های اختصاصی اپلیکیشن به بوک است را می توانید پس از نصب رایگان و ورود به اپلیکیشن دانلود و مطالعه کنید. بدیهی ست دانلود این رمان از کانال های تلگرام و وبسایت های دزد رمان نتیجه ای جز نارضایتی نویسنده ...
ماهسو تایپیستِ یه نشر معتبره که درعین معمولی بودن خیلی خاصه. یه وقتایی هم دست و پا چلفتیه اما از پس کارهای سخت هم به خوبی بر میاد و با همین ویژگی ها شروین مشیری مدیر نشر رو شیفته خودش می کنه تا جایی که بهش پیشنهاد دوستی میده اما در عین ناباوری ماهسو قبول نمی کنه و باعث ...
پریناز برای فرار از عشق سابقش به خونه دوستش لیلی به تهران میاد و در شرکت دارویی ساسان و حامد مشغول به کار میشه. طولی نمیکشه که دوستی سطحی ساسان و پری درگیر اتفاقاتی ناخواسته میشه و اونها مجبور میشن این رابطه رو جدی بگیرن…
هدفمون از نگارش رمان قلب دیوار بازگو کردن یکی از مشکلات جوانان جامعه که شامل ...
توضیحات مهم رمان هر هفت رنگ من از آرام|پونه سعيدی
برای دانلود رمان هر هفت رنگ من جدیدترین رمان پونه سعيدی و آرام نیاز است که ابتدا وارد اپلیکیشن به بوک شویم و با جستجوی نام آن یا نام یکی از نویسندگان به صفحه رمان دسترسی خواهیم یافت. مطالعه این رمان تنها در این اپلیکیشن مجاز است و نویسندگان این ...
کاوه پسر سرد و مغروری که توی حادثهی آتیش سوزی، دختر عموش رو که چهاردهسال از خودش کوچیکتره نجات میده، اما پوست بدنش توی اون حادثه میسوزه و همه معتقدن قلبش هم توی آتیش سوخته و به عاشقانه های صدفی که اونو از بچگی بزرگ کرده اعتنایی نمیکنه…
چون یه حس پدرانه به صدف داره و رفتارهای صدف رو ناشی ...
توضیحات مهم رمان جهنم بدیل از آوری
موضوع اصلی رمان جهنم بدیل از آوری
خلاصه رمان جهنم بدیل از آوری
داستان در مورد دختر بوکسوری هستش که درگیر زندگی نماینده آینده ی کشور میشه که از قضا آقازاده ام هست و به شدت مغرور …
وقتی زندگی دختره تحت تاثیر دشمن های فراز به خطر میفته آقازادمون خودش رو بادیگارد جامیزنه و به ...
کاش گریزی بود
از اینجای قصه که من ایستاده ام
تا آن سر ابرهای شمالی
که تمام سال
بی بهانه می بارید
و درختانی را سبز می کرد
که بعد از رفتن تو
کمر شکسته بودند.
کاش گریزی بود
رفتنی,
از اینجای شهر
تا هرجایی
که تو را مدام تکرار نمی کرد.
تو رفته بودی
من رفته بودم
اما از هم جدا نمی شدیم.
قسمتی از تو
در سرم جا مانده بود
زیر انگشتانم
که تمام زمستان
خواب می ...