موضوع اصلی رمان ضماد
نبات ملکزاده، دختر بیستسالهای با قلبی مهربان و روحی لطیف، در دل روستایی کهن و سنتی قد کشیده؛ جایی که کمتر کسی پایش به دانشگاه و شهر باز شده، اما او برخلاف جریان آب، راهی شهر میشود برای ساختن آیندهای روشن. در سوی دیگر، خاقان ایزدی ایستاده،فرزند ارشد مرحوم جهانگیر ایزدی، مردی مغرور، مرموز و بهغایت جذاب؛ ...
موضوع اصلی رمان هیژا
رمان هیژا روایت زندگی ژیار راشد است. مردی از تبار کُرده که برای حفاظت از مادر و برادرش در مقابل پدر مستبدش به اجبار مجبور به قبول شغل اجدادیشون میشه.
شغلی که به جز و مرگ و خون هیچ چیز دیگه ای نداره، طی یک اتفاق واسه نابودیش اقدام به قتلش میکنن که همسر و فرزندش کشته میشن، ...
موضوع اصلی رمان راننده سرویس
چهار دختر دبیرستانی، که سالهاست سایه به سایهی هم در مسیر دوستی قدم برداشتهاند، در یک دبیرستان و یک رشته تحصیلی، لحظههای نوجوانیشان را باهم تقسیم میکنند. شش سال همکلاسی بودن، آنها را مثل چهار برگ یک شاخه به هم پیوند داده است. اما روزی میرسد که برنامهی کلاسهایشان تغییر میکند. دیگر هر چهار نفر در ...
موضوع اصلی رمان 1411
رمان ۱۴۱۱ داستان دختریست جسور و بلندپرواز، خبرنگاری که عطش کشف حقیقت و هیجان، او را به دل خطر میکشاند. او برای بهدست آوردن یک خبر داغ و افشاگرانه، تصمیم میگیرد به زندگی یکی از خطرناکترین خلافکاران شهر نزدیک شود. نه از روی علاقه، بلکه صرفاً برای رسیدن به تیتر یک! اما درست همانجا، جایی که فکر ...
موضوع اصلی رمان عمویم نباش
اشکام متکا رو خیس کرد اما حال من بارونی تر بود. از دست محیا حسابی شاکی بودم. دوست داشتم پیشم بود تا همین الان همه بدنشو سیاه و کبود می کردم. نمی تونستم بفهمم کسی که انقدر از بردیا متنقر بود چطور یک شبه بهش جکاب مثبت داده بود اون هم با وجود من. من؟ واقعا ...
موضوع اصلی رمان عروس استاد
داستان، روایتگر زندگی دختری است که تقدیرش نه با رؤیاهایش، بلکه با طمع پدرش گره خورده است. پدری که بهای دخترش را با سکههای طمع معامله میکند و او را وادار به ازدواج با مردی میکند که قلبش هیچ تعلقی به او ندارد.
اما دختر، قفس سرنوشت را به رسمیت نمیشناسد. شب عروسی، در میان هیاهوی شادیِ ...
موضوع اصلی رمان نیلوفر آبی
چشم های به خون نشسته ام را به اویی که غرق در خونش دست و پا می زد،دوختم. پایان فاجعه بار یک زندگیِ امپراطوری اینگونه بود؟! چاقو را که این بار بلند کرد،نگاه از کوه زندگی ام گرفته و از عمق وجودم جیغ کشیدم: اما مقابل چشمم،چاقو به قلبش فرو رفت و بعد،ناله های طفلم در ...
موضوع اصلی رمان دلارای
دلی و ارسلان به پاساژ رفته بود تا خرید کنند، ولی یکی از فروشندگان بوتیک به دلیل ظاهر ساده دلاری در آن روز، توهین آمیزی با او داشت و سعی کرد او را از مغازه بیرون کند. ارسلان با ناراحتی و عصبانیت مخالفت کرد و جنجالی به پا شد که در نهایت حراست و پلیس وارد ما ...