موضوع اصلی رمان باران بهاری
او دختریست از تبار درد... تنها، اما پابرجا. دختری که با وجود زخمهای پنهان، دست از مهر ورزیدن برنداشته. خودش پناه ندارد، اما آغوشی امن برای عزیزانش ساخته، و برای شادی آنها، هر کاری از دلش برمیآید. رونش شیشهایست، ترکخورده از تکرار رنج، اما آنقدر هنرمندانه لبخند میزند که کسی نفهمد دلش از چه میلرزد. ارادهاش ...
موضوع اصلی رمان سایه گناه
سایه، دختری تنها و بیپناه، سالهاست که زیر سایه محبت عمه و دخترعمهاش روزگار میگذرونه. دختری سرزنده اما ناچار، که برای زنده موندن گاهی دست به کارهایی میزنه که از درون خودش رو میخوره؛ مثل دوست شدن با پسرها برای پول. اما همهچیز از جایی تغییر میکنه که با نوید، استاد دانشگاهش، وارد رابطهای میشه. نوید ...
موضوع اصلی رمان ملت عشق
داستان درباره زنی به نام اللا است که در شهر بوستونِ آمریکا زندگی میکند. زندگی خانوادگیاش دچار سردی شده و رابطه زناشوییاش در آستانه فروپاشی قرار دارد. در این میان، اللا شغلی به عنوان ویراستار پیدا میکند. نخستین پروژهاش بررسی یک رمان و ارائه گزارشی درباره آن است؛ کتابی که ناخواسته، سرنوشت او را دگرگون میکند. ...
موضوع اصلی رمان زیتون
زیتون… دختری که زندگی رو به چالش کشید. دخترِ کمالطلبی که آجر به آجر سرنوشتش رو با خون دل ساخت. سالها پیش، وقتی جهان براش تنگ شد، به ترکیه رفت… نه برای فرار، بلکه برای ساختن. در غربت، از خودش نسخهای قویتر ساخت. مدلینگ؟ شهرت؟ موفقیت؟ همه رو بهدست آورد. اما دلش هنوز پر از خاطراتیه که ...
موضوع اصلی رمان گناهکار
آرشام، جوانی است که زندگیاش تحت تاثیر گذشتهای تاریک و رازآلود شکل گرفته است. او که نتوانسته است از سایه سنگین گناهانی که به گردن دارد رهایی یابد، در پی انتقامی برنامهریزی شده و دقیق است. نقشههای انتقام آرشام نه تنها بر زندگی خودش بلکه بر دیگران نیز تاثیر میگذارد و باعث میشود دیگران نیز در این ...
موضوع اصلی رمان تقاص
رمان تقاص به قلم هما پور اصفهانی روایت رزا است. او یک تقاش ماهر است و با مردی به نام داریوش آشنا می شود. هردو عاشق و دلباخته هم می شوند اما بعد از با خبر شدن خانواده ها با مخالفت شدید آن ها روبرو می شوند. پدر داریوش در گذشته دلباخته مادر رزا بوده و از ...
موضوع اصلی رمان تلبیس
نهال و کیهان مثل خیلیهای دیگه با یک ازدواج سنتی کنار هم قرار گرفتن. کیهان از نهال، یه زن ساخت؛ نه همسر، نه شریک. یه زنِ ساکت که فقط بلد بود دوست داشته باشه. نهال هم اولش خوشحال بود. چون نمیدونست باید بیشتر از اینا بخواد. اما کمکم چشمش باز شد. به حرفهایی که هیچوقت زده نشدن. ...
موضوع اصلی رمان اگلاف
کهزاد فخار، پسری که شهرتش در مهمانیها زبانزد خاص و عامه؛ کسی که بهخاطر مهارتش در مخزدن، همیشه مرکز توجه جمعه. در یکی از شبها، به اصرار چند تا از رفقاش، بیهدف و بیخبر از صاحبخانه، وارد پارتیای میشه که هیچ تصوری ازش نداره. همهچیز مثل همیشه پیش میره: گفتوگو، لبخند، نزدیک شدن… و در نهایت، دختری ...