موضوع اصلی رمان بغض پر عصیان
درب جعبه را به آرامی باز کردم، از دیدن آنچه که میدیدم شوکه ماندم. یک سرویس ظریف طلای سفید . برق نگین گردنبندش چشمم را خیره کرده بود. از دیدن هدیه به جای خوشحالی معذب شده بودم. فرهاد نگاهی به من که مبهوت به جعبه می نگریستم انداخت و با خنده گفت : _ هی ...