موضوع اصلی رمان دل کش
عاشقش بودم... قرار بود اون همون عشقی باشه که از دنیا برام مونده... فکر میکردم واقعیه، که دلباختهست، که نگاهاش راست میگن... اما اشتباه کرده بودم. همهش یه نقشه بود. با دقت چیده شده، با وسواس اجرا شده. با نقاب عشق اومد سمتم، آروم، موذیانه... تموم دار و ندارم رو بالا کشید و درست وقتی نفهمیدم ...
موضوع اصلی رمان تاج بلورین
من به دنیا آمدم تا ملکه باشم، تاجی بر سر و سرنوشتی از پیش نوشتهشده... اما نه به انتخاب خودم.
من از همان آغاز، چیزی فراتر از ظاهر، فراتر از نقشهایی بودم که برایم تراشیده بودند.
و این، جرم من بود.
قاضی با نگاهی سرد و بیرحم، حکم را فریاد زد!
یاغیام نامیدند، تبعیدم کردند، از خویشتن رانده شدم...
دورم کردند، ...
موضوع اصلی رمان غبار الماس
من نوه ی جهانگیرخان فرهمند، رئیس کارخانه ی نساجی معروف را به دنیا آورده بودم. اما هیچکس اطلاعی نداشت! تا اینکه دست سرنوشت پدر و دختر را مقابل هم قرار داد. او نباید می فهمید رزا دختر اوست، اما شباهت دخترم با او غیر قابل انکار است! دختر چهار ساله ام دل و دین پدرش را ...