موضوع اصلی رمان تشریفات
اولش همه مخالفت میکردن. دشمنی، از زمین و زمان. پدر و مادری که فقط با یه نگاه بهم میفهموندن: «این راه غلطه، برنگرد دختر...» اما وقتی ایستادم، وقتی تسلیم نشدم، همه چیز عوض شد. دشمنها رفیق شدن، و پدر و مادر؟ مشوق و همراه. دنیای تشریفات، دنیای منه؛ دنیایی که اولش یه فضای خالی بود، فقط دیوار... ...