دانلود رمان چشم‌هایش از بزرگ علوی

دانلود رمان چشم‌هایش از بزرگ علوی

موضوع اصلی رمان چشم‌هایش

رمان چشم‌هایش، اثر ماندگار بزرگ علوی، نخستین‌بار در سال ۱۹۵۲ منتشر شد و از آن زمان تاکنون، به‌عنوان برجسته‌ترین و محبوب‌ترین اثر این نویسنده شناخته می‌شود. داستان پیرامون زندگی فرنگیس، دختری از طبقه‌ی مرفه جامعه‌ی آن روزگار ایران شکل می‌گیرد؛ دختری که در رفاه بزرگ شده و هرگز نیاز یا تجربه‌ای برای کسب درآمد نداشته است. فرنگیس با ناامیدی به یکی از دانشکده‌های هنری پاریس می‌رود، اما خیلی زود درمی‌یابد که آثارش در عرصه‌ی نقاشی، پر از نقص و کاستی‌ است. او پس از بازگشت به ایران، درگیر دنیای پنهان و پررمز و راز استاد ماکان، نقاشی برجسته و شخصیتی پیچیده با گرایش‌های سیاسی می‌شود. چشم‌هایش تصویری دقیق و واقع‌گرایانه از ایرانِ دوران گذار به‌سوی نوگرایی‌های تحمیلی ارائه می‌دهد؛ دوره‌ای پرتنش که در آن، سیاست، هنر و عشق به‌طرزی درهم‌تنیده روایت می‌شوند.

مقداری از متن رمان چشم‌هایش

رنگ از صورت استاد پرید؛ لب‌هایش مثل گچ سفید شد. خنده‌ای دروغی کرد، قلم‌مو را روی زمین گذاشت و تخته‌شستی را از روی شست درآورد. از پشت تابلو آمد این طرف و گفت: ـ نخیر قربان، من تصویر کسانی را که میل دارم می‌کشم. این صورت‌های دور و بر خودتان را تماشا کنید. این‌ها را من دوست ندارم… چشم‌های حضرت اشرف پر از خون شد. نگاهی به تابلوهای اطراف انداخت و دهان بازِ مارگیری که می‌خواهد سر مار را گاز بگیرد، تنفر او را برانگیخت. استاد داشت از جا در می‌رفت، اما خیل‌تاش که مرد مسلط‌تری بود، از روی صندلی برخاست، دستی روی شانه او زد و گفت: ـ من برای شما احترام قائل هستم. وضع شما را می‌فهمم. چه احترامی… خیل‌تاش دوید توی حرف: ـ استاد، سخت نگیرید! مرحمت شما زیاد. استاد مدتی در اتاق تنها بود. نیم ساعت بعد که نوکرش وارد اتاق شد، دید روی چهارپایه کنار پنجره نشسته، سرش را در هر دو دستش گرفته

و آرنج‌هایش را روی درگاه گذاشته و خیره به آسمان می‌نگرد. وقتی آقا رجب را دید، به خود آمد، از روی چهارپایه بلند شد، با کاردی که با آن رنگ روغن را می‌تراشید پرده‌ی خیل‌تاش را جر داد و چارچوب را از کتان درآورد. پالتویش را پوشید و از خانه بیرون رفت. آقا رجب یادش است که استاد روزی نامه‌ای به او داد تا به وزارتخانه ببرد و به پیشخدمت اتاق حضرت اشرف تسلیم کند. بعد از آن، دیگر خیل‌تاش را در خانه‌ی استاد ندید. چند روز بعد، همان پیشخدمت مخصوص اتاق حضرت اشرف نامه‌ای آورد که به آقا داد: «من این نامه‌ی خیل‌تاش را میان اوراق استاد پیدا کرده‌ام. اینک عین نامه: استاد گرامی، متأسفم که تصویر مرا ناتمام گذاشتید. امیدوارم هر وقت فرصت کردید به اتمام آن همت گمارید. ارادتمند، خیل‌تاش.» با وجود این، خیل‌تاش همیشه در حضور جمع، احترامات استاد را مراعات می‌کرد. در همان ایام، یکی از دانشمندان بنام هند به ایران آمده بود.

در تالار وزارت فرهنگ که گنجایش دویست تا دویست و پنجاه نفر آدم را داشت، مجلسی به افتخار او ترتیب داده بودند. در دو صف اول، سردمدارها نشسته بودند؛ همه وزیران و جمعی از وکیلان و بادمجان‌دورقاب‌چین‌ها حاضر بودند. در صف پنجم، استاد دیده می‌شد. سه دقیقه قبل از ورود دانشمند هندی، خیل‌تاش وارد تالار شد. فوری آن‌هایی که در دو سه ردیف اول نشسته بودند، از جا برخاستند. خیل‌تاش بی‌اعتنا به همه، جای خود را پیدا کرد و نشست. همه نشستند. بعد متوجه نخست‌وزیر که دو سه صندلی آن‌طرف‌تر نشسته بود، گردید. همین‌که بلند شد تا پیش نخست‌وزیر برود، چشمش به استاد افتاد و گفت: ـ سلام عرض کردم. نقاش متوجه نشد. دو سه نفر با صدای بلند گفتند: ـ جناب استاد، حضرت اشرف اظهار لطف فرمودند. استاد نیم‌خیز بلند شد، سری تکان داد، بدون این‌که در قیافه‌اش علائمی از شادی یا خشونتی دیده شود.

خیل‌تاش گفت: ـ استدعا می‌کنم! استدعا می‌کنم! وقتی حوادث زندگی استاد را حلقه‌حلقه به هم زنجیر می‌کنیم، می‌بینیم که سری در زندگی‌اش نهفته است. این حوادث پیوسته و یکدست نیستند، با وجود این پیداست که رشته‌ای اسرارآمیز از میان همه‌ی آن‌ها می‌گذرد و تا این رشته کشف نشود، نمی‌توان حلقه‌ها را به هم پیوند داد. کسی که از شاه سابق هراسی به دل راه نمی‌داد و با خیل‌تاش آن‌طور رفتار می‌کرد، مرعوب هم نمی‌شد؛ به‌طوری که بالاخره در تبعید جان داد ـ شاید هم کشته شد. چنین مردی چطور ممکن است اسیر چشم‌های زنی شده باشد؟ من از همان روز اول که به فکر نوشتن تاریخ زندگی نقاش بزرگ ایران افتادم، یقین کردم تا آن زن ناشناس، صاحب چشم‌های پرده، پیدا نشود، آنچه من می‌توانم بنویسم همین است که در روزنامه‌ها نوشته شده.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
رمان چشم‌هایش، اثر ماندگار بزرگ علوی، نخستین‌بار در سال ۱۹۵۲ منتشر شد و از آن زمان تاکنون، به‌عنوان برجسته‌ترین و محبوب‌ترین اثر این نویسنده شناخته می‌شود. داستان پیرامون زندگی فرنگیس، دختری از طبقه‌ی مرفه جامعه‌ی آن روزگار ایران شکل می‌گیرد؛ دختری که در رفاه بزرگ شده و هرگز نیاز یا تجربه‌ای برای کسب درآمد نداشته است. فرنگیس با ناامیدی به یکی از دانشکده‌های هنری پاریس می‌رود، اما خیلی زود درمی‌یابد که آثارش در عرصه‌ی نقاشی، پر از نقص و کاستی‌ است. او پس از بازگشت به ایران، درگیر دنیای پنهان و پررمز و راز استاد ماکان، نقاشی برجسته و شخصیتی پیچیده با گرایش‌های سیاسی می‌شود. چشم‌هایش تصویری دقیق و واقع‌گرایانه از ایرانِ دوران گذار به‌سوی نوگرایی‌های تحمیلی ارائه می‌دهد؛ دوره‌ای پرتنش که در آن، سیاست، هنر و عشق به‌طرزی درهم‌تنیده روایت می‌شوند.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: چشم‌هایش
  • ژانر: تاریخی
  • نویسنده: بزرگ علوی
  • ویراستار: به بوک
  • تعداد صفحات: 213
  • حجم: 7 مگابایت
  • منبع تایپ: به بوک
لینک های دانلود
  • Admin
  • 17 بازدید
لینک کوتاه:
برچسب ها
دیگر آثار
ورود کاربران

درباره ما
به بوک
دانلود رمان, رمان, دانلود رمان عاشقانه, رمان عاشقانه, دانلود رمان کل کلی, رمان جدید, رمان ایرانی, رمان بوک, دانلود رایگان رمان بدون سانسور pdf
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " به بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
hacklink |
casino siteleri |
en iyi bahis siteleri |
casino siteleri |
casinolevant |
deneme bonusu |
casinolevant |
casinolevant |