موضوع اصلی رمان عاشقم باش لطفا
خاله بعد از فوت مادرم تصمیم گرفت مراسم عروسی برگزار نکند و به همین خاطر، او و آقا مهران با همان عقد سر خانه و زندگی شان رفتند... و ناگفته نماند که من هیچ گاه میانه خوبی با شوهر خاله ام پیدا نکردم و از همان اول هم از او خوشم نمی آمد. از اتاق ...
موضوع اصلی رمان بغض پر عصیان
درب جعبه را به آرامی باز کردم، از دیدن آنچه که میدیدم شوکه ماندم. یک سرویس ظریف طلای سفید . برق نگین گردنبندش چشمم را خیره کرده بود. از دیدن هدیه به جای خوشحالی معذب شده بودم. فرهاد نگاهی به من که مبهوت به جعبه می نگریستم انداخت و با خنده گفت : _ هی ...
موضوع اصلی رمان از دنیای پر پیچ و خم
دنیا همیشه اون کسی بود که آدمها رو به هم نزدیک میکرد. باعث میشد دوستیها شکل بگیرن، عاشقها همدیگه رو پیدا کنن. همه ازش کمک میخواستن، چون بلد بود چطور دلها رو به هم برسونه. اما برای خودش؟ عشق تبدیل شد به یه ماجرای سخت. نه مثل بقیه، نه آسون. راهی که ...
موضوع اصلی رمان چشمان خمار تو
او دختر زیباییست با گذشتهای غمانگیز؛ پدر و مادرش را در حادثهای از دست داده و تنها با کسی زندگی میکند که تمام دنیایش است. اما روزی فرا میرسد که همهچیز تغییر میکند. مجبور میشود به خانه دوست صمیمی پدرش نقل مکان کند؛ جایی که با انسانهایی تازه آشنا میشود و وارد دنیایی از ماجراهای ...
موضوع اصلی رمان شراره ی عشق
پریا، دختری پرشور و سرزنده، زندگی آرام و خوشی دارد تا اینکه ورودش به دانشگاه همهچیز را دگرگون میکند. برای جبران بدهی پدرش، مجبور به تصمیمی عجیب میشود: ازدواج موقتی با استاد سرد و مغروری که هم دشمن اوست و هم فرزند یکی از دوستان نزدیک پدرش. اما در جریان این ازدواج صوری، احساسات، رازها ...
موضوع اصلی رمان برکه
برکه، دختری جذاب و سرزنده، وقتی شرکت پدرش در آستانه ورشکستگی قرار میگیرد، تصمیم میگیرد با صیغه شدن میلاد ـ رقیب سرسخت و غیرتی پدرش ـ به او کمک کند. برکه برای خودش شرط میگذارد که میتواند دل میلاد را ببرد، اما کاری که میلاد انجام میدهد همه چیز را به هم میریزد...
مقداری از متن رمان برکه
یه ...
موضوع اصلی رمان زن ناخواسته
آلساندرو دی لوسی فقط یه چیز از زن زندگیاش میخواست: یه پسر. ولی بعد از یه سال و نیم زندگی سرد و بیروح، ترزا دیگه چیزی جز طلاق از شوهر یخزدهاش نمیخواد. همهچیز از وقتی شروع شد که آلساندرو برای بستن یه قرارداد کاری با پدر ترزا به خونهشون اومد. ترزا همون بار اول که دیدش، ...
موضوع اصلی رمان سایه صبر
ریحانه، دختری آرام با قلبی پر از مهربانی، بعد از سالها دستوپنجه نرمکردن با سختیهای زندگی، بیآنکه بخواهد، دل به داریوش میبازد؛ مردی مغرور و تندخو، که دوست برادرش است. احساسی در دلش ریشه میدواند؛ احساسی که نه میتواند انکارش کند، نه آنقدر شجاع است که بر زبانش بیاورد. داریوش کمکم پا به دنیای ریحانه میگذارد، ...