دانلود رمان به من بگو لیلی از مهسا زهیری با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

کارن شفیق که هم استاد دانشگاهه هم پزشک مغزو اعصاب بخاطر مشکلات خانوادگی و پرونده دادگاهش از کار تعلیق میشه،و به نسیم محسنی که مشاوره معرفی میشه و نسیم باید صلاحیتشو واسه ادامه کار تأیید کنه، و ناخود آگاه درگیر زندگی کارن میشه…

خلاصه رمان به من بگو لیلی

بعضی از صبح ھا جوری از خواب بیدار میشیم که دقیقاً یه حسی بھمون میگه امروز قراره یکی از اون روزھای مزخرف و تکراری باشه. یکی از اون روزھایی که از قبل می دونیم قراره حرومش کنیم ولی بر اساس یه قانون ننوشته، از تخت بیرون می آییم و ھمون کارھایی رو می کنیم که ازمون انتظار میره. ۲۶ شھریور برای نسیم یکی از ھمون روزھا بود. گرچه ھنوز نمی دونست چه اتفاقی انتظارش رو می کشه…

مردی کھ مسئول رسیدگی بھ کفن و دفن ربابه خانوم بود، جلوتر اومد و گفت: شما تنھا کس و کارشی؟ نسیم آھسته جواب داد: نه، اگر کس و کار داشت که تو کھریزک نمی مرد. – پس… – من یه زمانی کمک کردم که پذیرش بگیره… گاھی بھش سر می زدم. – بله. خدا بیامرزدش. – خدا رفتگان ھمه رو بیامرزه. – کار من تموم شده… شما تشریف نمی برید؟ – میرم… شما بفرمایید! مرد خداحافظی کرد و رفت. نسیم دوباره بالای قبر تازه ایستاد و آھی کشید…