رمان نقاب ماه
رمان نقاب ماه

دانلود رمان نقاب ماه اثر سها مرادی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان

شوکا در تلاش برای اتمام دوره پزشکی عمومی خود، در اولین مهمانی زندگی‌ اش اسیر نقاب پوشی می شود که هر روز آرزوی مرگ را برای شوکا پر رنگ تر می‌کند…
اما داستان به این شکل باقی نمی ماند و…

خلاصه رمان نقاب ماه

“زمان حال”
نگاهش می‌کرد، نگاهی متعجب!
نمی توانست حتی جمله ای کوتاه برای التیامش بگوید.
دستش را روی قفسه سینه پر دردش گذاشت و نفس های بریده بریده ای بیرون داد، دیگر توان نگریستن به صورت مهداد را نداشت!
از شدت درد چشم هایش را بست و در ذهن سیمای او را تجسم می کرد…

از آن چه که می دید وحشت کرده بود.
دلش نمی خواست حتی ذره ای این صحنه دلخراش ادامه پیدا کند.
در حالی که غم ذره ذره وجودش را به سلطه درآورده بود با صدای غرش مهداد به خود آمد:
_دیدی خیالت راحت شد؟
مهداد چانه ی دخترک را اسیر دست خشم دیده اش کرد و باز غرید:
_خوب به صورتم نگاه کن، تو از همچین آدمی نمی ترسی؟
من یک هیولا هستم، یک نحس مطلق!
شوکا چشم هایش را گشود…
لبخندی تلخ زد و در دل به رازی اعتراف کرد که حتی خودش هم از آن بی اطلاع بود…

“زمان گذشته”
چشم های کشیده همچون آهویش را باز کرد و نگاهی به اطراف انداخت، اتاق در سادگی رنگ سفید و‌ صورتی غرق شده بود.
با ذوق به قفسه چوبی کتاب هایش خیره شد، آرامشی عجیب از رنگ کتاب های قطور پزشکی اش می گرفت.
لبخندی به گشادی صورت زاویه دارش زد و با صدایی پر از شور…

دانلود نسخه پی دی اف

دانلود نسخه اندروید