رمان محبس
رمان محبس

دانلود رمان محبس اثر زهرا علیپور با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان

داستان این رمان درباره دختری پلیس است به نام ترگل.
ترگل در تکاپو برای رفتن به ماموریتی به سمت دبی است.
اما در عملیاتی جدید و غیر منتظره و برخلاف انتظارش شکار عملیات می شود و زندگی اش عوض می شود.
و رییس بزرگترین باند قاچاق دختر زندگی ترگل را نابود می کند.
او در پی تنفر است اما همه چی برخلاف انتظارش عوض می شود.

خلاصه رمان محبس

با عصبانیت در راهرو اداره قدم می زدم و برگه داخل دستم را بیشتر می فشردم.
نمی گذاشتم، نمی گذاشتم که باز هم نیلوفر به هدفش برسد.
به پشت اتاق سرهنگ که رسیدم ایستادم.
لبه چادرم را گرفتم و مشت کردم، پلک هایم را بستم و نفس عمیقی کشیدم.
دستم را بالا آوردم و تقه ای به درب زدم.
ثانیه ای بعد صدای سرهنگ مظفری از داخل اتاق بلند شد که اجازه ورود داد.

دستگیره فلزی را گرفتم و به سمت پایین فشردمش، وارد اتاق شدم.
کفش هایم حتی با آن پاشنه های کم هم صدا می داد.
احترام نظامی گذاشتم و با اشاره سرهنگ آزاد شدم.
سرهنگ با لبخند گفت:
-چی شده دخترم؟ چرا انقدر عصبی هستی؟
پوفی کشیدم و برگه داخل دستم را روی میز جلوی سرهنگ گذاشتم.
-این چیه سرهنگ؟ قرار ما این نبود.
متفکر عینکش را به چشم زد و برگه را برداشت و با دقت خواند.
ناگهان خندید دستی به ته ریش سفیدش زد و گفت:
-بشین دخترم آروم باش.
با لحنی که سعی می کردم عصبانیتم را فروکش کنم گفتم:
-یعنی چی سرهنگ؟ من این همه مدت دوره و تمرین رو گذروندم تا بتونم تو این عملیات نقش داشته…

دانلود نسخه پی دی اف

دانلود نسخه اندروید