رمان قلب های بی تپش
رمان قلب های بی تپش

دانلود رمان قلب های بی تپش اثر مهرداد مراد با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان

سروان سعید صفورا در تلاش برای یافتن رئیس باندی‌ است که پس از، از هم پاشیدنش دوباره فعالیت خود را آغاز کرده و هم زمان به دنبال انتقام است انتقام از افرادی که…

خلاصه رمان قلب های بی تپش

*بی خوابی های شبانه*
صدای زنگ بی امان تلفن کلافه ام کرده بود.
روی تخت سرم را زیر بالش فرو بردم.
مثل همیشه خیلی دیر به خواب رفته بودم و هیچ دلم نمی خواست چشمانم را باز کنم و از رخوت دل انگیز صبح گاهی بیرون بی آیم.
همه ی بدنم بی حس بود و نا نداشتم برخیزم اما آهنگ تند و تیز تلفن مجال نمی داد و پی در پی رشته ی ظریف چرت نازم را از هم می درید.
بالش را بیشتر به گوشم فشردم. سعی کردم بی اعتنا باشم.

مزاحم به زودی خسته می شد و من هم یک ساعت بیشتر می خوابیدم.
اما نه، بی فایده بود هرکه بود، از حضورم در خانه خبر داشت و هر لحظه، با صدای هر زنگ، به سماجت خود می افزود.
با عصبانیت تکانی به خودم داده و از جایم بلند شدم.
با وجود روشنایی روز، چشمان خواب آلودم درست نمی دید.
دستم را پیش برده و گوشی را پیدا کردم.
روی صندلی کنار تلفن نشستم و با برداشتن گوشی خمیازه ی بلندی کشیدم و گفتم:
– بفرمایید…
– سلام سعید خان! ببخشید این موقع مزاحم شدم. حالتون خوبه؟
صدای مدیر ساختمان بود. مرد با انضباط و مودبی که در رتق و فتق امور آپارتمان وسواس زیادی به خرج می داد و همه ی ساکنین از عملکردش راضی…

دانلود نسخه پی دی اف

دانلود نسخه اندروید