رمان فقط فریاد نزن
رمان فقط فریاد نزن

دانلود رمان فقط فریاد نزن اثر مریم رمضانی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان

هیلدا به خاطر بی پولی پدرش مجبور می شود تن به ازدواج با مرد پنجاه ساله ای به نام احسان بدهد.
احسان که دارای دو فرزند است و از همسرش طلاق گرفته است.
احسان در ازای ازدواج با هیلدا، پول بسیار زیادی به پدر هیلدا می دهد.
هیلدا به عمارت احسان پا می گزارد و با احسان و فرزندانش زندگی می‌کند.
اما قضیه به همینجا ختم نمی شود و در این میان اتفاقاتی می افتد، سوشا پسر احسان، به هیلدا علاقه مند می شود و این شروع ماجرای جالبی از زندگی این دو نفر هست…

خلاصه رمان فقط فریاد نزن

بافتن موهام که تموم شد، از روی صندلی چرخ دار مقابل آینه، بلند شدم، و با لبخندی مصنوعی و ساختگی، رو به شیدا گفتم:
«مرسی شیدا جان، امیدوارم که جبران کنم. به خدا دیگه روم نمی شه تو چشم هات نگاه کنم!»

شیدا لبخند شیرین و مثل همیشه، دل گرم کننده ای زد:
«قربان چشم هات هیلدا جان!»
تشکر کردم و از آرایشگاه بیرون اومدم.
هنوز هم دل درد داشتم…
خب آخه کدوم انسانی، وقتی همیشه غذاهای مونده ی، چند شب پیش رو بخوره، سالم می مونه؟
هیروش همیشه برام، از هتل غذا می آورد، که اون هم اون جوری اخراج شد!…
روسری کوتاه و نازکم رو کمی جلوتر کشیدم، و گام هام رو تند تر کردم، اگه دیر می رسیدم، بابا سرافکنده می شد.
دلم نمی خواست، خجالت بکشه.
دیگه من با این تقدیر کنار اومدم، امشب به خواستگار شصت و پنج ساله ای که چهل و پنج سال از من بزرگ تره، جواب مثبت می دم!…

دانلود نسخه پی دی اف

دانلود نسخه اندروید