رمان فرمانده من
رمان فرمانده من

دانلود رمان فرمانده من اثر زهرا رضایی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان

ما نمی دونستیم که این ویروس لعنتی درمان نداره و با سرعت پخش می شه.
اولش کل آمریکا و کم کم کل دنیا رو در برگرفت.
شهر به شهر خشکی به خشکی نه تنها انسان ها بلکه دریاها، رودخانه ها، درخت ها و… رو هم تبدیل به خشکی می کرد.
تبدیل به یک بیابان بی آب و علف.
زامبیای لعنتی هم روز به روز بیشتر می شدن. لشگری بی پایان.
نه آبی نه غذایی و نه حتی جایی برای موندن.
زندگی انسان ها کم کم داشت تمام می شد.
تعداد زنده ها را حتی با انگشت می شد شمارش کرد.
اکثرا تبدیل شده بودن، تبدیل به یک موجود وحشتناک.
فرمانده سارا دختر قدرتمندی که با اراده و با کمک گروهش به جنگ با اون موجودات می روند و…

خلاصه رمان فرمانده من

از رو تردمیل پایین اومدم.
عرق از سر و روم پایین می ریخت، نفسی از سر خستگی کشیدم.
نگاهی در آینه به خودم انداختم، این دختریه که کوه غرور بود، سنگ بود، سال ها بود دوست داشتن و علاقه مند شدن رو احساس نکرده بود.
بطری کنار دستمو بر می دارم و یک نفس بالا می کشم.
عرقای رو پیشونیمو با حوله ی دور گردنم پاک می کنم.
سال ها کارم همین بود.
ورزش، کار این سارا با سارای چند سال پیش کاملا تفاوت داشت.
این سارا حالا با هر فریادش یک گردانو به لرزه در می آورد.
سوار ماشین مشکی رنگم می شم و حرکت می کنم.
با پیام جولی به سمت رستوران همیشگی مون رانندگی می کردم.
جولی و ایملی علاوه بر اینکه دوستای صمیمیم…

دانلود نسخه پی دی اف

دانلود نسخه اندروید