رمان عشق و خرافات
رمان عشق و خرافات

دانلود رمان عشق و خرافات اثر فهیمه رحیمی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان

محبوبه، محبوبه…
این صدای بانگ مادر عزیز و بزرگ خانواده الماسی است که تو را می خواند.
و من اینجا روی صندلی چوبی در زیر درخت سیب نشسته ام.
و تو را می بینم که آرام و متین از در اتاق خارج می شوی.
و به سوی مادرم که در حال باغبانی است به حرکت در میایی و آرام بانگ میزنی آمدم زن عمو!
تو پیراهنی پلیسه به رنگ مغز پسته ای به تن داری و موهایت که چندان زیبا نیستند از زیر روسری ساده ات برای آنکه هوایی بخورند سرک کشیده و خود را به نمایش گذاشته اند.
موهایی به رنگ شب پرچین و شکن که گواهی می دهند هرگز دست آرایشگری لمسشان نکرده و آنها را آرایش نکرده.

کفش بی بند کتانی سفید رنگت پاهای کوچکت را پوشانده و هنگامی که به سوی مادرم پیش میروی کوچکترین صدایی از گام هایت بر روی سنگ فرش باغ به گوش نمی رسد.
نمی دانم چرا دوست دارم دزدانه به تو از زیر عینکی که بر چشم دارم نگاه کنم و تو را و فقط تو را توصیف کنم…

خلاصه رمان عشق و خرافات

به گمانم این باغ متروک مانده یادگار اجداد تنها با بودن تو روح و نشاطی گرفته است.
تو چند گلدان گل شمعدانی را روی لبه ی هره سیمانی به ترتیب کنار هم می نشانی.
و از آب پاش که گمان داری خنک تر است بر برگ های گل می فشانی.
و لحظاتی به تماشایشان می ایستی و بعد متوجه حضور من در زیر درخت می شوی.
و سپس بدون هیچ واکنشی نگاه به بالای درخت…

دانلود نسخه پی دی اف