رمان شوکا عروس جنگل
رمان شوکا عروس جنگل

دانلود رمان شوکا عروس اثر مهدیه mhk با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان

با توجه به اسم رمان، داستان این رمان در مورد یه دختره، دختری به نام شوکا.
شوکا تو روستا زندگی می کنه.
روستای داستان ما ارباب جوانی داره که به خاطر یه اتفاق زندگی شوکا با این ارباب گره میخوره و…

خلاصه رمان شوکا عروس جنگل

نه من نمی خوام… دوستش ندارم… تو رو خدا بابا…‬
‫بابا با قیافه برزخیش کنارم ایستاده بود با شنیدن التماس هام بدون توجه به‬ چشمای اشکیم غرید:‬
‫دختره نفهم چرا داری با سرنوشت خودت و ما بازی می کنی؟
واقعا احمقی‬ نمی دونی اگه باهاش ازدواج کنی و براش یه وارث بیاری میشی نور چشم ارباب…
میشی مادر ارباب آینده‬ آخه من به تو چی بگم.
‫روی زانوهام افتاده بودم و خون گریه می کردم نگاهم به چشمای اشکی‬ مامان افتاد.

تمام التماس هام رو توی چشمام ریختم و بهش زل زدم اما‬ مامان مثل همیشه که نمی تونست مقابل بابا در بیاد سرش رو پایین انداخت‬.
‫چقدر من بدبخت بودم کاش زانیار اینجا بود اگه بود کسی نمی تونست بهم‬ زور بگه منو به کاری وادار کنه.
وای زانیار کجایی؟؟؟‬
‫با صدای بابا بهش خیره شدم با تمام سنگ دلیش گفت:‬
‫فردا میرم و اسمت رو به باجی میدم البته دعا کن شانس بیاری و انتخاب‬ بشی‬.
تو دلم گفتم الهی شانس نیارم.
بابا بعد از تموم شدن حرفاش از خونه‬ بیرون رفت.
‫دلم بازم گریه می خواست هنوز صورتم از سیلی بابا سرخ بود و درد می کرد‬.
‫مامان وقتی از رفتن بابا مطمئن شد به طرفم اومد و منو به آغوش گرفت. هردو باهم زار زدیم و…

دانلود نسخه پی دی اف

دانلود نسخه اندروید