رمان خلوت شب های تنهایی
رمان خلوت شب های تنهایی

دانلود رمان خلوت شب های تنهایی اثر فهیمه رحیمی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان

از پله های زیر زمین چاپخانه بالا آمدم تا در میان ازدحام مردمی که در حال رفت و آمد بودند، شاید بتوانم سهمی از هوای آزاد خیابان داشته باشم و دوباره به آن دخمه باز گردم.
وانت بار برای تخلیه کاغذ درست روبروی چاپخانه پارک کرده بود و راننده به بچه ها در تخلیه کاغذ ها کمک می کرد…

خلاصه رمان خلوت شب های تنهایی

مقابل دیوار چاپخانه را دو دستفروش بساط کرده بودند که سمت راستش آقای فری با پهن کردن پارچه برزنتی لباس مردانه وارداتی می فروخت و در سمت چپ آقا خانف کتاب های دست دوم را به کمتر از نصف قیمت حراج کرده بود.
کار و بار آقا فری پر رونق تر از آقا خانف بود…

ضمناً آدم هایی که در کنار بساط کتاب فروشی خانف می ایستادند و به عنوان کتاب ها زل می زدند بیشتر از آن دیگری بود اما پولی که خرج می شد به کاسه مسی آقا فری ریخته می شد.
خودم یکی، دو تایی کتاب از خانف خریده بودم و با او سلام و علیکی هم داشتم.
خانف روی چهار پایه نشسته بود و کتابی در دست داشت و این طور که به نظر می رسید غرق مطالعه بود.
صدای ماشین چاپ در هیاهویی که فروشندگان به راه انداخته بودند گم می شد.
” اگر امروز نبری فردا پشیمون می شی!…
بدو حراجش کردم، از ما بخرید به نفع شماست.
جگر تو حال می آره خاکشیر.
بدو که تموم شد. ”
دیدم خانف در میان این سر و صدا غرق در مطالعه است.
کنجکاو شدم بدانم…

دانلود نسخه پی دی اف

دانلود نسخه موبایلی