رمان خانم بادیگارد
رمان خانم بادیگارد

دانلود رمان خانم بادیگارد اثر صحرا ۷۱ با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان

داستان این رمان درباره دختر فقیری به اسم ماهان می باشد.
ماهان تنهاست و پدر مادر نداره.
به خاطر اینکه اجاره خانه شو نداده  صاحبخانه حکم تخلیه شو می گیره و از اونجا بیرونش می کنه.
مجبور میشه دنبال یک کاری بگرده که درامد بالایی داشته باشه و چون رزمی کاره بادیگارد یه نفر به اسم رهام می شه…

خلاصه رمان خانم بادیگارد

_ای بر آبا و اجدادت صلوات آخه مشهدی رضا من از کجا وسط زمستون جایی رو پیدا کنم؟
کسی این موقع سال به یه دختر تنها که خ و نه نمی ده.
بیا و بزرگواری کن به من بدبخت لطف کن. قول می دم تا عید یه خ و نه پیدا کنم.
_نچ. نمی شه. تا آخر هفته بیشتر وقت نداری.
ای تو روح ننه ات که تو رو زایید.
همه مارو بدبخت کرد.
ای تو روح آقات که ننه ات و گرفت.

ای تو روح کسی که ننه ات و برای آقات گرفت.
سرم و انداختم پایین رفتم تو اتاق.
اسمم ماهانه. مادرم این اسم و برام انتخاب کرد. می گفت اسمه هم پسرونه اس هم دخترونه برای یه دختر تو این دنیا خوبه.
از بچه گی پسر بار اومدم.
مادرم ۵ سال پیش مرد. بابام هم یک ماه قبل از تولد من کشته شد.
پلیس بود. ما هم آواره شدیم. مادرم سخت کار می کرد.
اما دکتر گفت بخاطر سرطان سینه جونش و از دست داد. دیپلمم و گرفتم اما کسی با مدرک دیپلم بهم کار نمی داد.
مجبور شدم کارهای دیگه انجام بدم. یک سال تعمیرگاه موتور و ماشین کار می کردم. یک سال بعد و…

دانلود نسخه پی دی اف

دانلود نسخه اندروید